پاتریک مودیانو در رمان جوهر نامرئی، از نو موضوعی را دست مایه ی داستان می کند که ویژه ی خود اوست. همانا یادآوری خاطرات و سیال بودن هویت. خاطراتی که جسته گریخته به یاد می آوریم، چندان قابل اتکا نیستند و هویت آدمیان گریزپاست و رنگ به رنگ می شود. پاتریک مودیانو تن به وسوسه های گذشته می دهد تا قصه ای بسازد که گرچه در نگاه نخست آشنا به نظر می آید، بی اندازه متفاوت است. در داستان جوهر نامرئی، ژان ایبن، کاراگاه خصوصی جوان، به ماموریت پیدا کردن دختری گمشده فرستاده میشود. کندوکاوش به تمامی بی ثمر می ماند. سی سال بعد ژان جستجو را، این بار برای خود، از سر می گیرد. به محل های گذشته میرود، شاهدان ماجرا را ردیابی می کند، گویی نیرو های ناشناخته او را به سوی خود می کشد. و به یکباره حقیقت را به تمامی کشف می کند، برهنه و تکان دهنده.
کتاب جوهر نامرئی