کتاب خاطرات شاهزاده هری

Spare
کد کتاب : 108218
مترجم :
شابک : 978-6004059138
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 620
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2023
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

یدک
Spare
کد کتاب : 106213
مترجم :
شابک : 978-6227345209
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 552
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2023
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

جانشین
Spare
کد کتاب : 107494
مترجم :
شابک : 978-6225862142
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 294
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2023
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 3
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

یدک
Spare
کد کتاب : 108621
مترجم :
شابک : 978-6225914353
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 528
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2023
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 3
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

یدک
Spare
کد کتاب : 108767
مترجم :
شابک : 978-6222208639
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 512
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2023
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

جانشین
Spare
کد کتاب : 122522
مترجم :
شابک : 978-6229347515‬‬
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 416
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2023
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

شاهزاده هری در آب نمک
Spare
کد کتاب : 145004
مترجم :
شابک : ‏‫‭978-6225558281
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 460
سال انتشار شمسی : 1403
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

معرفی کتاب یدک اثر شاهزاده هری

این یکی از ترسناک ترین تصاویر قرن بیستم بود: دو پسر جوان، دو شاهزاده، پشت تابوت مادرشان راه می رفتند در حالی که جهان با اندوه و وحشت تماشا می کرد. هنگامی که پرنسس دایانا به خاک سپرده شد، میلیاردها نفر به این فکر کردند که شاهزاده ویلیام و شاهزاده هری باید چه فکر و احساسی داشته باشند - و زندگی آنها از آن نقطه به بعد چگونه پیش خواهد رفت.
برای هری، بالاخره این همان داستان است.
شاهزاده هری دوازده ساله قبل از از دست دادن مادرش به عنوان فردی بی خیال و خوش شانس سپری برای وارث جدی تر شناخته می شد. اندوه همه چیز را تغییر داد. او در مدرسه مبارزه کرد، با خشم و تنهایی دست و پنجه نرم کرد – و چون مطبوعات را مقصر مرگ مادرش می‌دانست، تلاش می‌کرد تا زندگی در کانون توجه را بپذیرد.
در بیست و یک سالگی به ارتش بریتانیا پیوست. نظم و انضباط به او ساختار داد و دو تور رزمی او را در خانه قهرمان کرد. اما به زودی بیش از هر زمان دیگری احساس گمراهی کرد و از استرس پس از سانحه رنج می برد و مستعد حملات وحشت زدگی فلج کننده بود. مهمتر از همه، او نتوانست عشق واقعی را پیدا کند.
سپس با مگان آشنا شد. جهان توسط عاشقانه های سینمایی این زوج غرق شد و در عروسی افسانه ای آنها شادی کردند. اما از همان ابتدا، هری و مگان توسط مطبوعات شکار شدند و در معرض امواج توهین، نژادپرستی و دروغ قرار گرفتند. هری با تماشای رنج همسرش، امنیت و سلامت روانی آنها در خطر، راهی جز فرار از کشور مادرش برای جلوگیری از تکرار تراژدی تاریخ ندید. در طول قرن ها، ترک خانواده سلطنتی اقدامی بود که کمتر کسی جرات آن را داشت. آخرین کسی که تلاش کرد، در واقع، مادرش بود. . . .
برای اولین بار، شاهزاده هری داستان خود را تعریف می کند، و سفر خود را با صداقت خام و تزلزل ناپذیر شرح می دهد. یدک مملو از بینش، مکاشفه، خودآزمایی و خردی است که به سختی در مورد قدرت ابدی عشق بر غم به دست آمده است.

کتاب یدک

شاهزاده هری
شاهزاده هری، دوک ساسکس، [fn 2] KCVO (هنری چارلز آلبرت دیوید؛ متولد 15 سپتامبر 1984) یکی از اعضای خانواده سلطنتی بریتانیا است. او پسر کوچکتر شاه چارلز سوم و دایانا، پرنسس ولز است. او پنجمین خط جانشینی تاج و تخت بریتانیا است.هری در مدرسه Wetherby، مدرسه Ludgrove و Eton College تحصیل کرد. او بخش‌هایی از سال خالی خود را در استرالیا و لسوتو گذراند، سپس آموزش افسری را در آکادمی نظامی سلطنتی سندهرست گذراند. او به عنوان کورنت در بلوز و رویالز مأمور شد، به طور موقت با برادرش ویلیام خدمت کرد و آمو...
نکوداشت های کتاب یدک
Compellingly artful . . . [a] blockbuster memoir.
بسیار هنرمندانه و زندگی نامه ای پرفروش
New Yorker New Yorker

A scorching account of life in a golden cage.
روایتی سوزان از زندگی در قفس طلایی.
Atlantic

قسمت هایی از کتاب یدک (لذت متن)
امروز هم مثل قدیم مردم دربارهٔ ساکنان نگون بخت بالمورال پچ پچ می کنند؛ مثلا ملکه ویکتوریا. او سرخورده از سوگی شدید، خود را در قلعهٔ بالمورال محبوس کرده بود و قسم خورده بود که هرگز بیرون نیاید. و البته نخست وزیر اسبق اسبق اسبق هم این مکان را «فراواقعی» و «شدیدا عجیب وغریب» نامیده بود. البته من این داستان ها را مدت ها بعد شنیدم. شاید هم شنیده بودم ولی در خاطرم نمانده بود. برای من بالمورال همیشه بهشت بود. مرزی میان جهان دیزنی و بیشه زار مقدس دروئیدها. من همیشه درگیر ماهیگیری، تیراندازی و بالا و پایین دویدن از «تپه» بودم و چندان چیزی دربارهٔ فنگ شویی این قلعهٔ قدیمی نمی فهمیدم. منظورم این است که من آنجا خوشحال بودم.