و ایدون گفت بر آسمان آفتاب بیافریدم و ماهتاب ازیرا کین جهان تاریک آفرید و اگر آفتاب و ماهتاب نبودی بدین جهان اندر روشنایی نبودی و آفتاب و ماهتاب را روشنایی هر دو یکی بود، از نخست که اینجهان را بیافرید، و اگر همچنان بماندی کس شب از روز ندانستی و نشناختی، و شمار روز و ماه و سال کس نشناختی و ندانستی، و وقت هر نماز ندانستی، پس خدای عزّوجلّ جبریل را بفرستاد تا پر بروی ماه بمالید، تا روشنایی ماه از آنِ آفتاب کمتر شد، و شب از روز پدید آمد، و سال و ماه و شمارها [همه] پدید آمد، و این نعمتی [سخت] بزرگست. [تاریخ بلعمی "دیگر از قول محمد جریر که مصنف کتابست"ص۱۴،۱۵" به تصحیح محمد تقی بهار به کوشش محمد پروین گنابادی انتشارات زوار]
و ایدون گفت بر آسمان آفتاب بیافریدم و ماهتاب ازیرا کین جهان تاریک آفرید و اگر آفتاب و ماهتاب نبودی بدین جهان اندر روشنایی نبودی و آفتاب و ماهتاب را روشنایی هر دو یکی بود، از نخست که اینجهان را بیافرید، و اگر همچنان بماندی کس شب از روز ندانستی و نشناختی، و شمار روز و ماه و سال کس نشناختی و ندانستی، و وقت هر نماز ندانستی، پس خدای عزّوجلّ جبریل را بفرستاد تا پر بروی ماه بمالید، تا روشنایی ماه از آنِ آفتاب کمتر شد، و شب از روز پدید آمد، و سال و ماه و شمارها [همه] پدید آمد، و این نعمتی [سخت] بزرگست. [تاریخ بلعمی "دیگر از قول محمد جریر که مصنف کتابست"ص۱۴،۱۵" به تصحیح محمد تقی بهار به کوشش محمد پروین گنابادی انتشارات زوار]
عالی بود .....بسیار استفاده کردم.