از سوراخ سوزن که نگاه کنی
همه چیز نخ
از سوراخ قفل همه جا دیوار
و از سوراخ دل
آوار
آوار
مضحک تر از باران مرداد ماه ام من!
نگاه چه می کنی؟
انتظار آمدنم نمی کشد کسی
و از غرورم هنوز
یک سقوط باقی ست
و گاهی فکر می کنم
نکند خواب که بوده ام جهان
زنگ آخر را زده
و آنکه از دور میدان چاقو سازها
بدون یک خراش گذشته
صلح بوده است!؟
کتاب تاج بریده خروس