کد کتاب : | 119284 |
شابک : | 978-6227215008 |
قطع : | رقعی |
تعداد صفحه : | 613 |
سال انتشار شمسی : | 1400 |
نوع جلد : | شومیز |
سری چاپ : | 1 |
زودترین زمان ارسال : | 11 آذر |
نوع چاپ : | دیجیتال - POD |
سرد بودن با مرا دیوار یادت داده است
نارفیق بیمروّت ، کار یادت داده است
توبهات از روزهایم عشقبازی را گرفت
آه از آن زاهد که استغفار یادت داده است
دوستت دارم ولی با دوستانت دشمنی
گردش دنیا فقط آزار یادت داده است
عطر موهایت قرار از شهر میگیرد بگو
دل ربودن را کدام عطار یادت داده است؟
عهد با من بستی و از یاد بردی، روزگار
از وفاداری همین مقدار یادت داده است.
#سجاد_سامانی
مریم و ستاره، دخترانی که از هر لحاظ با هم فرق دارند، دوستان جانی هم هستند؛ درحالیکه نوشین، مادر ستاره مخالف دوستیشان است.
سهیل برادر ستاره، بعد از دوازده سال زندگی در خارج از کشور، به وطن باز میگردد و مریم از اینکه او هم مثل گذشته مخالف دوستیاش با ستاره باشد میترسد. مریم به کار احتیاج پیدا میکند و سهیل بهخاطر خواهرش به او پیشنهاد کار میدهد. مریم که وارد شرکت سهیل میشود، اتفاقات تازهای میافتد که خواندنشان خالی از لطف نیست.
(برگرفته از متن ناشر)