روزی روزگاری پسرکی بود که داشتند برایش جشن تولد میگرفتند. فامیل ها و دوست هایش کادوهای تولد زیادی برایش آورده بودند. پسرک وقتی لحظه باز کردن کادو ها رسید خیلی هیجان داشت تا ببیند چه چیزی برایش هدیه آوردهاند. در میان کادو های تولد پسرک یک جعبه دراز بود. وقتی این جعبه باز شد بیست و پنج سرباز سربی توی آن بود. پسرک و دوستان با هیجان فریاد زدن چقدر واقعی اند. سرباز های سربی لباسهای نظامی آبی و قرمز داشتند و همشون تفنگ های قدیمی شبیه به هم دستشان بود. پسرک از دیدن این کادو خیلی خوشحال شد...