تنها کسی که تحت تعلیمات یسوعی بوده می تواند چنین تخیلات پرشور و جالبی را که در جدیدترین رمان کوئیلو نمایان شده، به رشته ی تحریر در آورد.
افسانه ای پر از تعلیق و راضی کننده.
البته برتا دلیل قابل قبولی برای نشستن مقابل در خانه ی خود داشت و وقتی مرد غریبه را در حالی دید که از سربالایی پرشیب به سوی تنها مهمان سرای دهکده می رفت، دریافت که انتظارش به سر رسیده است. البته مرد غریبه با لباس های چروکیده و ریش اصلاح نشده اش با آن چیزی که برتای پیر همواره در ذهن داشت توفیر داشت، اما انگار او با شبحی همراه بود؛ شبحی از شیطان! برتا با خودش گفت: « حق با شوهرم بود. اگر من امروز اینجا نبودم، کسی متوجه ورود او به دهکده نمی شد. » اگرچه برتا توان تشخیص سن وسال او را نداشت، اما حدس می زد که مرد حدود چهل تا پنجاه سال داشته باشد. او هم همانند افراد سالخورده ی دیگر، با معیارهای خودش او را جوان انگاشت. با خود فکر کرد، یعنی چه مدت در دهکده خواهد ماند؟ و چون دید فقط کوله بار کوچکی دارد، احتمال داد تنها ممکن است چند روز بماند و بعد هم به دنبال سرنوشتش برود؛ سرنوشتی که برتا از آن بی خبر بود و نمی خواست هم درباره اش بداند. باوجوداین، با خودش فکر کرد ارزشش را داشته که این همه سال در آستانه ی در خانه اش بنشیند و منتظر آمدنش باشد. چراکه دست کم نگریستن به زیبایی های کوهستان را در همه ی این سال ها فراگرفته بود؛ کاری که تمام عمر درکش نکرده بود، تنها به این دلیل که در آن دهکده به دنیا آمده بود و به مناظرش عادت داشت. همان طور که برتا می پنداشت، مرد غریبه وارد مهمان سرا شد و پیرزن با خود فکر کرد بهتر است آمدن مهمان ناخوانده را به کشیش ده اطلاع دهد، اما باز با خودش فکر کرد کشیش ده به حرف های او گوش نخواهد داد و خواهد گفت این حرف ها فقط توهّم های افراد پیر و سالخورده است.
مطالعه ی فلسفه به منظور درک چگونگی تکامل ذهن و اندیشه ی بشر در طول زمان، اهمیت بسیاری دارد
«پائولو کوئیلو» خالق رمان پرفروش و جذاب «کیمیاگر» از حاکمان بی چون و چرای ادبیات عامه پسند آمریکای لاتین است.
خیلی کتاب خوبی بود.پیشنهاد میکنم حتما بخونید
فوق العاده بود
یک رمان فوق العاده زیبا و تامل برانگیز... پیشنهاد میکنم حتما بخونید و مطمئنم که از خوندنش لذت میبرید
از بهترین آثار کوئیلو