یک داستان قدرتمند از ذهن و زندگی هیجان انگیز.... مطالعه ای درباره خلاقیت : چگونه آن را تعریف کنیم ؟، چگونه به آن برسیم؟
« ها، گریلو، تویی؟ چه خوب که آمدی. بگو ببینم پیشرفت کار چطور است؟ تا پیش از طلوع آفتاب فردا کار تمام خواهد شد؟ » گریلو آه بلندی کشید و به عصایش تکیه داد: « همه چیز آماده است و کارگر کافی هم در اختیار داریم. ولی ارباب، پیشنهاد می کنم باز هم کمی صبر کنیم و کار را به تاخیر بیندازیم. » « ولی خود تو پیشنهاد کردی زودتر و تا کسی پیش دستی نکرده، دست به کار شویم! » « درست است. ولی من می ترسم. اکنون ماه صیام است و کاری که می کنیم کراهت دارد... » « من گناهش را به گردن می گیرم. نترس، تو را لو نخواهم داد. ولی سوال این است که آیا واقعا چیزی گیرمان خواهد آمد؟ » « چرا نیاید؟ همه نشانه ها مثبت است. حتی پدران و پدربزرگ هایمان هم تپه پشت آسیاب را می شناختند. شب ها هم نورهای مرموزی در سن جووانی مشاهده می شود. در این اطراف از این جور چیزها خیلی زیاد پیدا می شود. دهاتی ها می گویند همین اواخر در جریان حفر یک چاه در تاکستان مارینیولا مجسمه یک شیطان را در خاک پیدا کرده بودند. »