کتاب «سه قطعه» مجموعهی سه نمایشنامه از نویسندهی شهیر «پیتر هاندکه» است که با فرمی خاص به موضوع پیچیدهی زبان و کارکرد آن را در درام پرداخته است. نمایشنامههایی که در این مجموعه گنجانده شدهاند با عناوین «یک قطعه برای گفتن»، «فریاد کمک» و «معلم من، پای من» اول بار با انتخاب عباس نعلبندیان به فارسی برگردانده و در مجموعهای با همین عنوان منتشر گردیده است.
در ابتدای کتاب و پیش از ارائهی نمایشنامهها مقدمهای از آربی آوانسیان و گفتگویی از پیتر هاندکه آورده شده است که مخاطب را برای ورود به جهان پر پیچوخم هاندکه آماده میکند. هاندکه نوبلیست ساختارشکن اتریشی در این سه نمایشنامه نهتنها کارگردان و بازیگر که برای خوانندهی کتاب هم برنامهی مفصلی در نظر گرفته و با تغییر فاصله مخاطب از اثر و اتخاذ زبانی ساختارشکن موضع مخاطب را از خوانندهی صرف تغییر میدهد و برای او نیز یک رل مخصوص در نظر میگیرد. بازی مخاطب اما از جنس بازی بازیگران نیست، همه چیز قرار است که در ذهن مخاطب رقم بخورد بر همین اساس اشارات حداقلی و سازمانیافتهی هاندکه باعث میشود مخاطب با تخیل خود صحنه را تصور کند. مثلا نمایشنامهی معلم من، پای من که یادآور یکی از آثار شکسپیر است با نگاهی به یکی از داستانهای کوتاه هاندکه نوشته شده است. در آن داستان از یک دستگاه چغندر خردکن نامبرده میشود که مردی هنگام آموزش کار با آن سری را قطع میکند. در این نمایشنامه از ابتدا چیز مخوفی زیر کیسهی سیاه پنهان شده که در صحنههای آخر متوجه میشویم همان دستگاه چغندر خردکن است که باعث خلق صحنهای وحشتناک میشود. اما نویسنده این اتفاق را تصویرسازی نکرده و تنها با حذف یکی از شخصیتها این تصور را ایجاد میکند که همان اتفاق برای او هم رخداده است. هاندکه این داستان را در فضای روستایی و مابین دو مزرعه روایت میکند و طغیان در یک خانه را به سطح جامعه با استفاده از موسیقی خاص و تمهیدات زبانی بسط میدهد. در تمام نمایشنامههای این مجموعه نویسنده با تغییر فاصلهگذاری بین مخاطب و اثر و شورشی که عامدانه بر زبان و کارکردش داشته است باعث خلق مجموعهای آوانگارد و ناآشنا شده که مخاطب تئاتر و ادبیات نمایشی را غافلگیر میکند. ترجمهی نعلبندیان و طرح جلد بسیار مفهومی اردشیر محصص نیز از ویژگیهای منحصربهفرد این اثر است که باعث دریافتهای بیشتر و دقیقتر از متن هاندکه میشود.
کتاب سه قطعه