رگ های این دفتر کذایی و همه ی دفترها و برگ های پیش از این پیرامون بادکوبه و مردمان و روزگاران کهنه و نوی آن انگار که هنوز نوشته نشده اند. برگ های پسین آن .نیز برای اینکه همه ی مساله های ملیی ما پیرامون بادکوبه و دیروز و امروز و فردای او آنچنان بکر و تازه هستند که انگار هنوز نامی بر آنها گذارده نشده است دفترها و دستک ها البته جای خود دارند سال های سال است که در این آب و خاک پیرامون این مساله انگار که گونه ای از یک شب کوری مزمن شده و خودخواسته سایه افکن شده باشد. راستی نیز چه فرقی هست میان هفتاد من کاغذ نوشته و نانوشته در این باره با مشت مشت زباله و خاکروبه برای آن هایی که در چنین هنگامه ای باید خطاب قرار گیرند و قرار نمی گیرند؟ این راه گویی پیش از آنکه آغاز گردد به بن بست برخورده است با اینحال راهی است راه عشق که هیچش کناره نیست.
کتاب بادکوبه روزگار نو