شادی وصف ناپذیری قهرمان داستان را در بر می گیرد و او سرمست از یقین، احساس سبکی کرده و شروع به دویدن می کند ناگهان پلی نقره ای، بر بالای پرتگاه مسلط بر قله ای نورانی پدیدار می شود . قهرمان، هیجان زده از یک شادی احمقانه از روی زمین جدا شده و فریاد می زند؛
یه دفعه راه پرواز کردن رو یاد گرفتم. چطور این کار ساده رو فراموش کرده بودم؟ پرواز برای همه آدم ها ضروریة، مثل نفس کشیدن همه آدم ها می تونن، یعنی بلدن
در اوایل قرن بیستم و در اغلب کشورهای اروپایی، تمایزی میان نمایش های ساده و خیابانی با آثار جدی تر به وجود آمد.