یکی از محبوب ترین رمان های جین آستین.
این اثر، حتی ذره ای از قدرت خود در لذت بخشیدن به مخاطبین را از دست نداده است.
داستانی درباره ی عشق، با تمام پیچیدگی هایش.
«النور. النور. اشتباه تو همین جاست. او الان آماده ی پذیرش توست. درسته که بعضی ها او را تشویق به ازدواج با دختر پولدارتری می کنند ولی اگر تو کمی امیدوارش کنی، همه چیز درست می شود. خودت بهتر می دانی که مردها را چطور می شود از راه به در کرد. اصلا به گذشته و حرف های غیرمنطقی که از یک ازدواج غیرممکن زده شده، توجه نکن. خوشبختانه تو آنقدر عاقل هستی که بفهمی بعضی از چیزها شدنی نیست. به نظر من تنها کسی که می تواند تو را خوشبخت کند، کلنل براندون است. من هم از تو در این قضیه حمایت می کنم.» بعد در حالی که سعی می کرد آهسته صحبت کند، ادامه داد: «این اتفاق همه را خوشحال می کند.» سپس کمی به این طرف و آن طرف نگاه کرد. «خوشبختی تو آرزوی همه ی ماست. مخصوصا فانی و مادرش. خانم فرس واقعا زن مهربان و بانزاکتی است. دیروز خودش به من گفت که خوشبخت شدن النور آرزوی من است.
النور: «ولی به تو گفت که دوستت دارد!» ماریان: «بله... نه... صد در صد نبود. هر روز حس می شد،اما علنا گفته نشد. گاهی فکر می کردم که شده... اما هیچ وقت گفته نشد.»
خوشبختی ات را بشناس. هیچ چیز نمی خواهی جز صبر، یا بگذار اسم جذاب تری رویش بگذاریم، امید.
در این مطلب قصد داریم به تعدادی از کتاب های کلاسیک کوتاه بپردازیم که انتخاب هایی عالی برای ورود به جهان آثار کلاسیک به شمار می آیند.
آثاری که شروع کننده ی مسیرهای حرفه ایِ درخشانی بودند و در برخی موارد، یک شَبه خالق خود را به شهرت رسانده اند.
در این مطلب به تعدادی از برجسته ترین نویسندگان بریتانیایی می پردازیم که آثارشان، جایگاهی ماندگار را در هنر ادبیات برای آن ها به ارمغان آورده است.
فیلم ها و داستان ها دو رسانه ی متفاوت از هم هستند که هر کدام، نقاط قوت و ضعف مختص به خود را در زمینه های مختلف دارند
دو نیرو در دنیا وجود دارد؛ یکی شمشیر است و دیگری قلم. نیروی سومی نیز هست که از آن دو قدرتمندتر است: نیروی زنان.
محققین بیش از 1700 رمان را بررسی کرده اند و در نتیجه ی این تحقیق شش نوع داستان مشخص شده اند – ولی آیا آن ها داستان های دوست داشتنی ما را هم شامل می شوند؟
طرفداران جین آستین، این نویسنده ی بزرگ انگلیسی را بیشتر به عنوان راهنمایی جذاب برای گشت و گذار در دنیای عشق می شناسند و دوست دارند.
وقتی که آثار کلاسیک را مطالعه می کنید، در واقع در حال خواندن کتاب هایی هستید که نقشی اساسی در شکل گیری چگونگی نوشتن و خواندن ما در عصر حاضر داشته اند
اگر همیشه با دیده ی شک و تردید به رمان های عاشقانه و طرفداران آن نگریسته اید و علت محبوب بودن این ژانر، کنجکاوی تان را برانگیخته است، با این مقاله همراه شوید
همه ی ما شنیده ایم که "کتاب ها ما را به دنیای خود می برند." حالا این را هم اضافه کنیم که تجربه نشان داده کتاب ها گاهی ممکن است باعث شوند عاشق شویم
دوستان من میخوام از جین آستین کتابی تهیه کنم و میخواستم نظر شما عزیزان رو بدونم که این کتاب بهتر است یا کتاب اِما؟
سام عزیز به نظرم آثار آستین همه در یک رده هست و سلیقه ای هست ممکنه یه نفر از غرور و تعصب بدش بیاد و نورثنگر ابی رو ترجیح بده و بالعکس ولی خب اگه راغبی از اما شروع کن ✨
داستان درباره دو خواهر به نام الینور و ماریان هست، که اولی نماد عقله و دومی احساس. در حین داستان با چالشهای مختلف واکنش این دو خواهر رو نسبت به قضایا میسنجه. به نظرم رفتارها خیلی جاها اغراقآمیز بود بویژه درباره الینور که عقل بود و رسماً همههههه چیز رو با خطکش عقل میدید. کلاً روند داستان طی ۵۰ صفحه آخر یهو از این رو به اون رو میشه. یه کلاسیک رمانتیکه
شخصیت پردازی کتاب فوق العاده س . کلا کتاب جذاب و پر کششی بود .
کتاب خوببه و ارزش خوندن داره ولی چندان به مذاق من خوش نیومد
سلام کتاب عقل و احساس نشر افق با ترجمه خانم لولاچی خوب است؟
یک سوال کتاب عقل و احساس نشر افق ش با ترجمه خانم لولاچی خوبه؟
دوستان کسی میدونه چرا نشر ثالث تجدید چاپ نمیکنه؟
من میدونم ولی نمیگم
ترجمه آقای اسکندانی عالیه
بخاطر همین نظرات بی پایه و اساس با تردید رفتم سراغش و حتی تا وسطای کتاب منتظر بودم از داستان خسته بشم یا خوشم نیاد اما هر چی بیشتر جلو میرفت بیشتر جذبش میشدم. تا جایی که بعد از خوندن کتاب با اشتیاق سراغ فیلمش هم رفتم و با اینکه کمی متفاوت بود اما واقعا لذت بردم. ترجمه آقای رضایی هم عالی بود
من با این کتاب یاد گرفتم که عقل و احساس آدم در کنار هم هستن که میشه کار درست رو انجام داد. اگر هر کدوم از اونها رو بخواهیم به طور جداگانه در تصمیمات دخیل کنیم ممکنه باعث اشتباهاتی بشه. روند داستان نسبتا خوبه و پایان خیلی خوب و مناسبی هم داره. به نظر من النور قهرمان داستان هست و بعدش ماریان. این کتاب واقعا آموزندست و خوندنش رو پیشنهاد میکنم.
نشر نی و ترجمه رضا رضایی عالیه
الینور! اینطور است؟ منصفانه است؟ یعنی فکرهای من اینقدر محدود است؟ ولی منظورت را میفهمم. من زیادی راحت و خوشحال و بیردربایستی بودم. قواعد کلیشهای آداب معاشرت را رعایت نکردم. به جای اینکه خوددار و خشک و جوی و متظاهر باشم، رو راست و صادق بودم… اگر فقط از آب و هوا و وضع راهها حرف زده بودم، اگر ده دقیقه به ده دقیقه یک کلمه میگفتم، شماها حالا این عیب و ایرادها را نمیگرفتید
خواندن این رمان کمک میکنه ادم بتونه بهتر تو زندگی تصمیم بگیره و کمتر دچار احساسات بشه
کدوم ترجمه و انتشارات بهتر و بدون سانسور تره؟
کدوم ترجمه بهتره؟
قطعا نی
بهترین و کاملترین ترجمه متعلق به آقای جمشیداسکندانی است، تعداد صفحات انتشارات نشر نی ونشرثالث راباهم مقایسه کنید تعداد صفحات انتشارات ثالث دو برابر تعداد صفحات نشرنی است ، ضمنا با اینکه احترام فوق العاده زیادی برای آقای رضایی قایل هستم ولی آقای اسکندانی خیلی مترجم بهتری هستند،ولی متاسفانه آقای اسکندانی هم به مانندآقای محمدرضا پارسایار در میان انبوه مترجمین بابداقبالی مواجه شده اند، سعی کنیم این بداقبال هارابا دیده بصیرت بنگریم ،زیرا آنها در اثر بی بصیرتی ما بداقبال شده اند?!
کسانی که مترجم شناس نیستند فقط به معروفیت انتشاراتی توجه میکنن ، ولی کسانی که مترجم شناس هستن فقط وفقط به نام مترجم اهمیت میدن و کاری به شهرت انتشاراتی ندارن ، به عنوان مثال چون جناب آقای عبدالله کوثری کتاب گفتگو در کاتدرال ماریو بارگاس یوسا رو برای انتشارات لوح فکر ترجمه کرده مترجم بدیه ؟در حالی که اصلا کمتر کسی میدونه که انتشاراتی به این نام وجود داره و این رو هم میدونیم که استادعبدالله کوثری یکی از برجستهترین مترجمین کشورمون هستن،پس یادبگیریم هیچ وقت گول اسم ورسم یه انتشاراتی رو نخوریم .
خانم یا آقای حواس جمع، ترجمه نشر نی ۴۰۰ صفحه است بعد اونوقت ترجمه همین آقای اسکندانی که ازش تعریف میکنید ۸۰۰ صفحه. چطوری واقعا؟ نسخه انگلیسی این کتاب ۴۰۰ صفحه است، بعد چجوری اونوقت ترجمه فارسیش ۸۰۰ صفحه شده؟😐
ببینید تمام کلاسیکهای عاشقانه به صورت مجموعه از نشر نی و افق منتشر شدند. نشر افق همیشه برای تمام کتابها ترجمه خوبی داره به خصوص ترجمههای کیوان عبیدی آشتیانی که من خیلی میپسندم ولی ترجمه آقای رضا رضایی از نشر نی در تمام کتابهای عاشقانه کلاسیک بهترین و کاملترین است .
رفقا یکی قطع رقعی هست یکی جیبی. برای همین تعداد صفحلت دومی بیشتر شده.
یک انسان حواس جمع و بی تعصب اگه ترجمه به صفحه باشه که باید بگیم هر کی صفحات بیشتری ترجمه کنه بهتره سنگ رو سنگ بند نمیشه. تازه به نوع فونت و صفحه آرایی هم ربط داره، بعدشم شما عقل نداری به کتاب انگلیسی دسترسی پیدا کنید؟
این کتاب اولین کار آستین هست و یجورایی شبیه غرور و تعصب هست. دوخواهری که با وجود شکستهایی که میخورن باز هم کنار هم هستن و براشون مهم نیست بقیه چی میگن، از هم دفاع میکنن!
یه مسئله دیگه رو هم یادبگیرید ،همیشه توی ترجمه انگلیسی به فارسی 250 تا300صفحه اضافه میشه سایرکتابای دیگه هم همینجوری هستن ،اتفاقا اگه تعداد صفحات ترجمه فارسی یه کتاب با نسخه اصلی کتاب برابر باشه مطمئن باشیدکه اون ترجمه سانسورشده است، ترجمه رضا رضایی ازکتاب عقل واحساس کامل نیست ،آقای اسکندانی همه کتابا روکامل ترجمه میکنن یه نمونه دیگش کتاب دراکولاهستش که دو جلده و1383صفحه است ،درحالی که ترجمه محمودگودرزی ازهمین کتاب دراکولا کامل نیست.