سال، سال عجیبی بود من بدون پارتی... کنکور قبول شدم و شاملو شعرم را چاپ کرد من همان سال بود که فرق ثانیه را با قرن و قرن را با هزاره فهمیدم یک چپ راست میانهرو لیبرال...! و شمال شرقی میدان فردوسی زن قرمزپوشی بالای پلهها شب تا روز مرتب میگفت: شادی... شادی... ما را نجات خواهد داد!
بسیار عالی،و لطیف،شعر مینویسن شاعر واژه ها