اثری نوین و انقلابی از نظر مفهوم، تکنیک و ماندگاری تأثیر.
نام دوس پاسوس در زمان خودش، هم طراز با نام هایی چون ارنست همینگوی و اسکات فیتزجرالد در نظر گرفته می شد.
ترکیبی کم نظیر از صنایع ادبی.
ثروتمندان، ثروتمندتر می شدند و فقرا، فقیرتر. کشاورزان خرده پا کارشان را از دست می دادند و کارگران، برای گذران زندگی بخور و نمیرشان روزی دوازده ساعت کار می کردند. منافع برای ثروتمندان بود، قانون برای ثروتمندان بود و پلیس ها برای ثروتمندان بودند.
آقای راسموسن با تلخی گفت: «سازمان جامعه ی ملل چه سودی خواهد داشت اگر قرار است توسط بریتانیای کبیر و مستعمراتش تحت سلطه قرار گیرد؟»
هیچ دلیلی وجود ندارد که باور کنیم خبرنگاران پایگاه های معتبر خبری که در روزنامه های کل کشور کار می کنند، در لحظه ای بسیار مهم برای مردم این کشور، نتوانسته باشند وظیفه شان را به درستی انجام دهند.
چاپ نفیس سه جلدی و با قاب از نشر ثالث.ترجمه روان و خوب علی کهربایی.یک کتاب کلکسیونی که به کتابخانه شما وزنی میدهد.
سری ینگه دنیا رو میشه جدا جدا خوند یا باید هر سه جلد با هم خونده بشن؟
چرا نشر ثالث تجدید چاپ نمیکنه؟ من مدتهاست که منتطرم
مدار 42 عالیه
جان دوس پاسوس در دوران مترقی خود، یعنی پیش از جنگ داخلی اسپانیا (زیرا پس از این جنگ مرتجع شد)، آزمایشگرترین نویسندهٔ آمریکا بود. در رمانهای بزرگ او، یو. اس. ای. و منطقهٔ کلمبیا و گذار منهتن، قهرمان داستان فرد معینی نیست، بلکه خود جامعهٔ آمریکاست. نویسنده در توصیف و زنده ساختن صحنه ای اجتماعی همان قدر تلاش میکند که رمان نویسان دیگر به پروراندن سیرت قهرمانان خود میپردازند. آدم ها، در برابر جامعه، در مرتبهٔ دوم قرار میگیرند. نویسنده میخواهد تأثیر محیط اجتماعی، و به ویژه محیط اقتصادی، را بر افراد نشان دهد. بنابراین باید محیط را زنده و در حال حرکت ترسیم کند. تکه هایی از ترانههای روز، نطقهای سیاسی، تیترهای روزنامه ها، بیوگرافی اشخاص واقعی و «تاریخی» که زندگی شان با زندگی آدمهای داستان درآمیخته است لای داستان بر میخورد. دید «دوربینی» و «امپرسیونیستی»، و حتی «فیلم خبری»، همه مواد کار دوس پاسوس را تشکیل میدهند. این وارستگی از قید و بندهای متداول رمان نویسی، این خطر کردن، این آمادگی یا دست کم این داوطلب شدن برای طبع آزمایی در انواع شیوه ها، در یک کلام این «مدرنیسم»، درسی است که دوس پاسوس از جویس آموخته است. و جوهر این درس عبارت است از پاسخ دادن به مقتضیات موضوع کار.
شما همین متن رو با نام پریا زیر کتاب گذر منهتن گذاشتید
این متن بخشی از مقدمه ای ست که زنده یاد استاد نجف دریابندری بر ترجمهی فارسی کتاب " رگتایم " نوشته است...بنابرین جناب کاکاوند شایسته بود متن را در گیومه میگذاشتید و یادی هم از نویسندهی بزرگوارش میفرمودید !
کاش یه نفر پیدا میشد این دو تا ترجمه رو با هم تلفیق میکرد، ترجمه نابی از کار در میاومد. متاسفانه این دو ترجمه هر دو نواقصی دارن، ولی ترکیبشون خیلی ترجمه خوبی میشد.
ترجمه آقای کهربایی جدیدتر است با پانویسها و توضیحات کامل و خوب و ترجمه آقای باستانی که توضیحات در پانویس کمتره، ولی دارای تصویر درمتن کتاب. هر دو ترجمه نقاط قوت و ضعف دارن. نمیشه گفت کدوم یکی بهتره. به دو نمونه از تفاوت ترجمه اشاره میکنم: انتهای کتاب 1919: ترجمه باستانی"... یک دسته گل شقایق بر سر گور نهاد"، ترجمه کهربایی "گل خشخاش" اومده، متن انگلیسی واژه پاپی اومده. ابتدای کتاب 1919، ترجمه باستانی "اوه، پیاده نظام، پیاده نظام، از گرده راه رسیده است"، ترجمه کهربایی "اوه پیاده نظام، پیاده نظام، با چرک پشت گوششان" که ترجمه کهربایی نزدیکتر به متن اصلیه. متن انگلیسی رو نمیشه اینجا گذاشت.
متاسفم برات . رفتی نظر و دیدگاه من رو داخل دیجی کالا زیر همین کتاب ( نشر ثالث ) برداشتی اوردی اینجا کپی پیست کردی ؟ واقعا متاسف م برای سطح ت . از خودت ی چیزی بگو . همین که هیچوقت پیشرفت نمیکنیم . حتی اینجا هم میریم زرنگ بازی دربیاریم .
آقا یا خانم بنده خدا ممنونم که به حال من تاسف خوردین، بهش واقعا نیاز داشتم. اما چند نکته: 1- تاسف خوردن به حال دیگران بد نیست، اما ابتدا بهتره آدم به حال خودش تاسف بخوره، مخصوصا جاهایی که بدون فکر و تامل و ارجاع به حافظه حرفی میزنه یا کاری میکنه. 2- علت عقب ماندگی ما زرنگ بازی و ... نیست، نداشتن حافظه است، حافظه تاریخی، فرهنگی، قومی و ... شما حتی زحمت نکشیدی بری نظر خودت رو بخونی و بالاتر که من، نظرم رو کاملتر نوشتم و حتی متن انگلیسی رو ذکر کردم و به نظرات دیگران هم اشاره کردم. یه بار دیگه برید نظرات رو بخونید. 3- خوبه که کتاب میخونید، اما کتاب خوندن باید کمک کنه آدمی اول اندیشه کنه و بعد حرف بزنه، کمتر و درستتر. 4 - موفق باشید و بازم ممنون
به طوری عجیب احساس کنجکاوی ام برانگیخته شد و سری به آن سایت کذایی زدم... حرف خانم کپی پیست نیست... اتفاقا نظری غیرجانبدارانه نسبت به دو مترجم است! عجیبه که ما ایرانیها چقدر زود قاضی و ژوری و جلاد میشیم!
واقعا این انتقاد به ایران کتاب وارده.اگر در موارد مشابه کتابهای یکسان با مترجمهای متفاوت در یک صفحه نبودند الان هم مشکل نداشت. من ینگه دنیا رو اخیرا خریدم و هنوز موفق به مطالعه نشدم.خواستم یو اس ای رو تهیه کنم که کامنت آقای رنجبر رو دیدم.به خیر گذشت
با سلام و احترام ، با علت تفاوت در نوع ارایهی کتاب بین دو نشر، در یک صفحه قرار نگرفته بود، با این حال بعلت درخواست شما عزیزان اصلاح گردید 🌸
این کتاب همان کتاب سه جلدی ینگه دنیا است که توسط سعید باستانی انتشارات هاشمی پیش از این ترجمه شده بود. چرا مثل سایر کتابهای مشابه در یک صفحه قرار نگرفته اند؟
سلام.من ینگه دنیا رو دارم.جسارتا شما مطمِن هستید این همون کتابه؟
بله همونه