کتاب سیزده صندلی

Thirteen Chairs
کد کتاب : 15520
مترجم :

شابک : 978-6002966124
قطع : پالتویی
تعداد صفحه : 256
سال انتشار شمسی : 1398
سال انتشار میلادی : 2013
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

معرفی کتاب سیزده صندلی اثر دیو شلتون

کتاب «سیزده صندلی» اثر دیو شلتون داستان پسری به نام جک است. او وارد خانه شده و جلوی اتاق انتهای راهرو ایستاده است؛ دودل که وارد شود یا نه! در نهایت وارد می شود و اتاقی با سقف بلند می بیند که با نور چند شمع روشن شده است. ۱۳ صندلی در اتاق چیده شده اند که یکی شان خالی است. ۱۲ قصه گوی مرموز آماده اند تا قصه هایشان را تعریف کنند. حالا جک باید به داستان های روح های قصه گو گوش کند...

«سیزده صندلی» شامل 13 داستان درباره ارواحی هستند که در یک خانه متروک گرد هم آمده اند. آن ها با هم گفتگو کرده و می خندند و داستان تعریف می کنند؛ برخی داستان های خودشان و برخی هم داستان هایی را که شنیده اند. داستان گوها یک به یک صحنه را ترک می کنند و در نهایت فقط مخاطب کتاب می ماند با راوی قصه؛ آن هم در تاریکی خانه متروک و وحشتناک.

قصه های این کتاب به ترتیب عبارت اند از:

«بگذار بخوابم»، «طرف اشتباه جاده»، «اوزوالد»، «درخت سرخ»، «تیک تیک تیک»، «زیر پوست سطح»، «تیغ»، «دختری با بارانی قرمز»، «دریانورد وصله پینه ای»، «مسحورکننده»، «کولاک»، «در میان مردگان» و «خانه ای که ارواح در آن ملاقات می کنند».

کتاب سیزده صندلی

دیو شلتون
دیو شلتون در لستر (کم و بیش) متولد و بزرگ شده و در لفبورو، کمبریج و برایتون تحصیل کرده است.او اکنون در کمبریج زندگی و کار می کند.دیو شلتون نویسنده کتاب سیزده صندلی است.اولین رمان او در انگلستان برای کودکان، یک پسر و یک خرس در یک قایق،در لیست کوتاهجوایز بی شماری در انگلستان قرار گرفت و برنده جایزه برزفورد بوز شد، جوایزی که به یک رمان بزرگ کودک و نوجوان بزرگسال توسط یک نویسنده بار اول داده می شود.
نکوداشت های کتاب سیزده صندلی
Thirteen chills I'll never forget.
سیزده ترس که هرگز فراموش نمی کنم.
R.L. Stine

Fans of chills and things that go bump in the night will want to read this uniformly excellent work--with the lights on.
این کتاب برای طرفداران ژانر وحشت است بسیار مناسب است.
School Library Journal School Library Journal

An enjoyable collection of ghost stories, perfect for reading by flashlight.
مجموعه ای لذت بخش از داستان های ارواح ، مناسب برای خواندن به همراه چراغ قوه.
Kirkus Reviews Kirkus Reviews

قسمت هایی از کتاب سیزده صندلی (لذت متن)
با خودش فکر می کرد که چی کار کنه که دست تقدیر به کمکش اومد. خرس به سمت نرده جلوی کشتی رفت، پنجه های جلوش رو روی نرده ها گذاشت، انگار که داشت به دور شدن آشپز با قایق نگاه می کرد. در همون لحظه موجی به کشتی زد و کشتی رو تکون داد، اون قدری که خرس خشمگین یک بار دیگه تعادلش رو از دست داد. بشکه ای روی عرشه لیز رها شد و قل خوران محکم با خرس برخورد کرد و از این ضربه سنگین خرس، با ناله ای مسخره از کشتی به پایین پرتاب شد. نجار صدای افتادن خرس به دریا رو شنید و بعد صدای غرش و دست و پا زدنش روی آب به گوشش خورد. بعد از اون دید که خرس در حال شناست، البته از کشتی دور بود. روی موج ها بالا و پایین می رفت و هرچی می گذشت از کشتی دورتر می شد. نجار برای مدتی نگاهش کرد، انگار که می ترسید دوباره این هیولا از کشتی بالا بیاد و به کشتارش ادامه بده. بالاخره تصمیم گرفت با دقت از دکل پایین بیاد. سه قدم بیشتر با هدفش فاصله نداشت که صدای وحشتناک و بلندی اومد و کشتی تکون شدیدی خورد، انگار که می خواست تعادل نجار رو به هم بزنه. برای لحظه ای یه دستی از دکل آویزون موند، در حالی که پاهاش آزادانه روی موج ها به این ور و اون ور می رفتن. حالا تمام این بدبختی ها سر این آدم ها بی گناه کم بود که سر و کله کوسه های گشنه هم پیدا شد.» باید اعتراف کنم که در این لحظه دلم می خواست بزنم زیر خنده، اما تلاشم برای پنهان کردنش که با سرفه ای همراه شد ظاهرا زیاد قانع کننده نبود. دریانورد داستان گویی اش را متوقف کرد و با آن چشم های غیرطبیعی اش به من چشم دوخت. «به نظرت داستانم خنده داره، پسرجون؟»