شما اشتباه می کنید، مادر. هیچ روزی مثل روز دیگر نیست. جوان پختگی پیدا می کند و به مردی می رسد، و اغلب در آرامش بهتر به پختگی می رسد به نسبت آن که در هیاهوی وحشیان و زندگی پر افت و خیزی که گاه کار این یا آن جوان را به تباهی کشانده است. من، هر اندازه هم که آرام هستم و بودم، در سینه ام قلبی شکل گرفته است که از ناحق و بدی بیزار است، و خوب بلدم مسایل این جهانی را از هم تمییز بدهم. وانگهی کار به بازو و پاهایم حسابی قدرت بخشیده است. جا دارد شجاعانه بگویم که حس و حرف ام همه درست است. با این حال سرزنش شما، مادرم، به جاست. من کم و بیش تظاهر می کردم و حرف هایم چندان از سر صدق نبود و شما در این کار مچ ام را گرفته اید. پس بگذارید اعتراف کنم که خطر عاجل من را از خانه پدری صدا نمی زند، و نه این فکر والا که به کمک وطن بروم و ترس در جان دشمن بیندازم. این ها همه حرف هایی بود که گفتم تا حسی را پنهان کنم که به قلب ام زخم می رساند. برای همین من را به حال خودم وابگذارید، مادر! چون من، از آن جا که در دل آرزوهای بیهوده ای می پرورم، همان بهتر که زندگی ام هم بیهوده از میان برود. چون که خوب می دانم: جایی که همگان در راه هدفی مشترک تلاش نکنند، آدم تنها به خودش زیان می رساند.
در این مطلب قصد داریم به تعدادی از کتاب های کلاسیک کوتاه بپردازیم که انتخاب هایی عالی برای ورود به جهان آثار کلاسیک به شمار می آیند.
میراث ادبی آلمان همانند پیشینه ی هنرهای زیبا و سینما در این کشور، وسعت شگفت انگیزی دارد
یوهان ولفگانگ فون گوته را یکی از بزرگترین قهرمانان فرهنگی اروپا و هم تراز با چهره های برجسته ای چون «ویلیام شکسپیر»، «دانته» و «هومر» در نظر می گیرند.