زن بودن تقدیری است که سایهٔ سنگینش را بر سر دختران خاک گسترده است؛ دخترانی که پذیرای تقدیرند و خوشبختی را فقط در قامت آن میبینند. اما تقدیر بیرحم است و مرگی زودهنگام بر آنان روا میدارد. والدین دختران دو سال تمام در ماتم آنها میگریند، اما ناگهان دخترانشان زنده از راه میرسند. دخترانی که دو سال گم بودند، کجا بودند و چه بر سرشان آمده بود؟ والدین داغدار به مصیبت دیگری گرفتار میشوند. زنده شدن دختران فاجعهبارتر از مرگشان است. والدین نمیدانند با دخترانی که از جهان مرگ بازگشتهاند و آبستن هزار ابهامند چه کنند.
جواد خاوری در سال ۱۹۶۷ در بامیان، یکی از استانهای مرکزی افغانستان، متولد شد. او در سن چهار سالگی به همراه خانوادهاش به ایران مهاجرت کرد. خاوری در سال ۲۰۰۶ تحصیلات خود را در زمینه شریعت و مباحث پایهای عقاید اسلامی به پایان رساند. نخستین اثر ادبی او داستان کوتاه «راز زمان» بود که در سال ۱۹۹۱ نوشته شد و دو سال بعد در مجموعهای با عنوان «سنگ ملامت» منتشر شد. پس از آن، مجموعهای از افسانههای مردم هزاره با عنوان «پشت کوه قاف» در سال ۱۹۹۷ منتشر شد. خاوری خود از قوم هزاره است. دیگر آثار منتشر شده او عبارتاند از: «امثال و حکم مردم هزاره» (۲۰۰۱)، «دو بیتیهای هزارهگی» (۲۰۰۳)، «قصههای هزارههای افغانستان» (۲۰۰۸) و «گل سرخ دل افگار» (۲۰۰۸). آثار خاوری بازتابدهنده جنبههای گوناگون زندگی مردم هزاره است؛ قومی شیعه مذهب که عمدتاً در مناطق مرکزی افغانستان زندگی میکنند. سرزمین خشک و زندگی سخت این قوم، پسزمینه داستانهای ادبی او را تشکیل میدهد. اشتیاق برای پذیرش و شناخته شدن مردم هزاره، خط راهنمای داستانهای اوست. خاوری با گردآوری و تنظیم کتاب در حوزه فرهنگ بومی، یکی از تأثیرگذارترین افراد در بازیابی هویت و شناخت فرهنگ فولکلور است. هماکنون کتابهای او در زمینه فرهنگ عامه و ادبیات فولکلور فارسی دری یکی از منابع مهم به شمار میرود. در داستان و رمان، خاوری نویسندهای است که با استفاده از جادوی زبان و بهرهگیری از نمادها و کهنالگوها از سنت، باورها، دین، جامعه، تاریخ، فلسفه، سیاست و عشق سخن میگوید.