کتاب چشم شب

Nachtauge
کد کتاب : 17682
مترجم :
شابک : 978-6004054805
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 568
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2013
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : 5 اردیبهشت

معرفی کتاب چشم شب اثر تیتوس مولر

آنها ، متجاوزان بی امان ، باید مجازات شوند. انگلیسی ها می خواستند با یک ضربه شلاق ، معیشت صنعت اسلحه آلمان را نابود کنند: یعنی برق و آب آنها را. اگر آنها در یک اقدام موفق به از بین بردن سدهای آنها در منطقه روهر و هسن شوند ، قلب اقتصادی آلمان نازی ضربه خواهد خورد ، ماشین آلات تسلیحاتی ناتوان و به بن بست می رسند و پایان جنگ وحشتناک نزدیک تر می شود .

اما چگونه باید چنین کار نابودی جامعی دقیق در وسط خاک دشمن انجام شود؟ فقط نیروی هوایی سلطنتی می تواند این کار را انجام دهد. این تصمیم به نفع تکنیکی اتخاذ شد که به همان اندازه پیچیده و دشوار است که تسلط بر آن دشوار باشد: بمب افکن های سنگین لنکستر که برای این منظور آماده شده بودند ، قرار بود بمب های چرخشی مخصوص ایجاد شده را نزدیک سطح آب بیندازند تا مانند سنگریزه های صاف به سمت به مقصد برسند.

به محض انفجار سدهای ادر و مونه ، موجهای عظیم جزر و مدی بر سر کشور ریخته و بین 1300 تا 2400 نفر از جمله تعداد زیادی کارگر زن اجباری و سربازان متفقین در اردوگاه های اسیر غرق شدند. در طرف انگلیس ، 53 نفر از 133 سرباز درگیر جان خود را از دست دادند. با نگاهی به گذشته ، "عملیات عفیف" ، که به عنوان یک قطعه هوسار درخشان جشن گرفته می شد ، یک کار دوسویه بود.

در برابر این زمینه تاریخی ، رمان جاسوسی و جنگی تایتوس مولر «ناشتاوگ» در لندن و نهایم (نزدیک مخزن مونه در منطقه روهر) قرار دارد. پیوست با توضیحات (ابتدایی) در مورد ایدئولوژی ، تبلیغات ، اردوگاه ها ، کارگزاران و آموزش مدارس در طول جنگ جهانی دوم آموزنده است ، که توسط منابع (به عنوان مثال نوشته های دفتر خاطرات از دختران مدرسه ای و وزیر تبلیغات رایش گوبلز) نشان داده شده است.

کتاب چشم شب

تیتوس مولر
تیتوس مولر (زاده 15 اکتبر 1977 در لایپزیگ) نویسنده آلمانی است که عمدتا رمان های تاریخی می نویسد.وی تحصیلات ادبیات، تاریخ و روزنامه نگاری در برلین دارد.در مارس 1998 وی مجله ادبی فدرالت را تأسیس کرد. در سال 2002 او از بنیانگذاران گروه نویسندگان Quo Vadis و در سالهای اولیه سخنران آن بود. این گروه از نویسندگان در سال 2014 منحل شدند. وی در سالهای حضور خود شبهای ادبی را در یازده شهر مختلف ترتیب داد و چهار رمان اجتماعی در خانه نشر منتشر کرد.
قسمت هایی از کتاب چشم شب (لذت متن)
وقتی اوضاع آرام شد، اولش مطمئن نبود زنده است یا مرده. نه چیزی می شنید، نه چیزی احساس می کرد. بعد سر دردش شروع شد و گوش هایش سوت کشیدند. گرد و غبار مثل مه در هوا معلق بود. متوجه شد که خانه نابود شده، همین طور خانه های اطراف. جنازه برادرش را میان آوار پیدا کرد. "اسموند" بی حرکت زیر سنگ ها و نیمی از در اتاق غذاخوری و ظروف چینی خرد شده ای افتاده بود که مادرش هفته ای یک بار از ویترین بیرون می آورد و تمیزشان می کرد و.. در این رمان، اسرای اکراینی در یک اردوگاه اجباری که در فاصله بسیار نزدیکی از "سد مونه" قرار دارد، مشغول تولید سلاح های آلمانی هستند و دستخوش ماجراهای نفس گیری می شوند و...

«بهتر است همین جا بمانید.» اریک آپارتمان را ترک کرد و از پله ها بالا رفت. چشم شب به زندگی انسان ها اهمیتی نمی داد و او را بی ملاحظه می کشت. این زن جاسوس در سال های اول جنگ، بارها به قطارها حمله کرده بود. اریک خودش محل انفجار را بازرسی کرده و مدارک جرم را با خودش به ورم وود اسکرابز آورده بود؛ باقیمانده قوطی های کنسرو گوشت که مواد منفجره داخلشان جاسازی شده بود قوطی ها به خاطر مربع شکل بودن، به خوبی برای انفجار خطوط آهن مناسب بودند. بر اساس آزمایش هایی که روی خاکسترها انجام گرفته بود، معلوم شده بود که چشم شب خودش مواد منفجره را درست کرده، با استفاده از موادی که در هر داروخانه ای یافت می شد. آیا او واگن های از ریخت افتاده و خم شده را دیده بود؟ تابوت کودکانی را که برای ارسال به شهرشان در قطار بودند؟ چگونه او اصلا تحت تأثیر قرار نمی گرفت؟

کنار در چوبی اتاق زیرشیروانی به دیوار چسبید و گوش هایش را تیز کرد. آیا زن آن طرف دیوار انتظارش را می کشید؟ به کنی فکر کرد، به تونی و به کوچولو. با خودش فکر کرد، بچه ها، این کار را به خاطر شما می کنم تا در دنیای بهتری بزرگ شوید. دنیایی بدون وجود جاسوس های خونسرد و بی رحم. دستش را دراز کرد و دستگیره در را پایین داد. بدون این که جلوی در بایستد، آن را با ضرب پا باز کرد. وقتی هیچ اتفاقی نیفتاد، با احتیاط سرک کشید. اتاق زیرشیروانی خالی بود و پنجره اش باز. جعبه چهارگوشی روی شن هایی قرار داشت که برای مهار شعله های آتش کف زمین پاشیده شده بودند. جعبه ای اندازه یک پاکت سیگار، با دکمه های چرخان سیاه و یک کلید قطع و وصل جریان برق. روی دستگاه یک هدفون قرار داشت. ولی از زن جاسوس خبری نبود.