ماجرای حماقت مگر در پاریس روی میدهد زنی سالخورده هر روز به اداره ی پلیس می آید تا با مگره ملاقات کند.او به مگره میگوید که شخصی در غیاب او آپارتمانش را میگردد و وسایلش را جا به جا میکند.مگره به او قول میدهد که به دیدنش بروداما روز بعد جسد پیرزن در آپارتمانش پیدا میشود مگره تحقیقات گسترده ای را در پاریس و تولون آغاز میکند و در میابد که هدف قاتل پیدا کردن وسیله ای با ارزش در میان اثاثیه ی خانه ی پیرزن بوده است.این جاست که پای رئیس سابق سندیکای تبهکاران تولون به میان می آید و مگره خود را با دسیسه ای رو به رو میبیند که از طمع بی پایان نوع بشر حکایت دارد.
کتاب حماقت مگره