کتاب بائودولینو

Baudolino
کد کتاب : 1895
مترجم :
شابک : 978-9643342500
قطع : پالتویی
تعداد صفحه : 672
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 2000
نوع جلد : زرکوب
سری چاپ : 5
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

از کتاب های پرفروش نیویورک تایمز

معرفی کتاب بائودولینو اثر اومبرتو اکو

کتاب بائودولینو، رمانی نوشته ی اومبرتو اکو است که نخستین بار در سال 2000 به چاپ رسید. بائودولینو که در خانواده ای ساده و روستایی در شمال ایتالیا به دنیا آمده، دو استعداد ویژه دارد: استعداد در یادگیری زبان ها و مهارت در دروغ گفتن. او در کودکی، فرمانده ای خارجی را در جنگل می بیند و با شیرین زبانی و هوش خود، او را تحت تأثیر قرار می دهد. فرمانده—که معلوم می شود امپراتور فردریک بارباروسا است—بائودولینو را به فرزندخواندگی می پذیرد و او را برای تحصیل به پاریس می فرستد. بائودولینو در این شهر، دوستانی بی باک و ماجراجو را پیدا می کند. بائودولینو و دوستانش که غرق در دنیای اساطیر و خیال های خود هستند، به منظور پیدا کردن کشیش/پادشاهی افسانه ای به نام پرستر جان، جست و جویی عجیب و دگرگون کننده را آغاز می کنند.

کتاب بائودولینو

اومبرتو اکو
اومبرتو اکو، زاده ی ۵ ژانویه ۱۹۳۲ و درگذشته ی ۱۹ فوریه ۲۰۱۶، نشانه شناس، فیلسوف، متخصص قرون وسطی، منتقد ادبی و رمان نویس ایتالیایی بود. اکو پس از گرفتن مدرک دکترا در دانشگاه تورینو، در دانشگاه های میلان، فلورانس، بولونیا و کولژ دو فرانس تدریس کرد.اومبرتو اکو بیشتر به عنوان رمان نویس معروف است. درحالی که او در وهله ی اول یک نشانه شناس و فلسفه دان است و در برابر بیش از ۴۰ کتاب علمی و صدها مقاله، تنها ۵ رمان نوشته است. وی یکی از مهم ترین و پرکارترین اندیشمندان و روشنفکران دنیای معاصر به شمار می ...
نکوداشت های کتاب بائودولینو
Eco at his best.
اکو در اوج توانایی های خود.
Barnes & Noble

It remains compulsively readable.
این اثر همچنان فوق العاده خواندنی باقی مانده است.
The New York Times Book Review

Baudolino's adventures should please anyone looking for the ultimate medieval road novel.
ماجراجویی های بائودولینو، هر کسی را به دنبال رمان غایی درباره ی داستان جاده ای قرون وسطایی است، راضی خواهد کرد.
Library Journal Library Journal

قسمت هایی از کتاب بائودولینو (لذت متن)
شاید با سفری اینچنین زیر آفتاب خیره کننده، چشم ها در برابر هجوم تندباد شن، شنیدن زبان های جدید، مسافران لحظه های عمرشان چنان سپری می شد که انگار گرفتار تبی سوزان بودند و باقی در انتظاری چرت آلود. روزهایی بی شمار را صرف زنده ماندن کردند، تعقیب جانوران گریزپا، صرف چک و چانه زدن با قبیله های وحشی برای قرصی نان یا کمی گوشت گوسفند، کندن زمین، خسته و هلاک در جست و جوی آب، در سرزمین هایی که سالی یک بار روی باران به خود نمی دید.

به علاوه، نیکتاس با خود گفت، موقع سفر زیر آفتابی که به کله ات می تابد، در بیابانی که به گفته ی مسافران، سراب فریبت می دهد، شب صداهایی می شنوی که وسط تپه های شن طنین انداز می شود، و وقتی بوته ای پیدا می کنی و دل به دریا می زنی که میوه اش را بچشی، به جای آن که شکمت را سیر کند، تو را در خواب و خیال فرو می برد. چنان که نیکتاس خوب می دانست، گفتن ندارد که بائودولینو فطرتا آدم بی شیله پیله ای نبود؛ و وقتی باور کردن حرف یک دروغگو دشوار است مثلا وقتی می گوید که به قونیه رفتم، چطور و کی حرفش را باور می کنی وقتی بگوید موجوداتی دیده ام که وقتی جلوی چشم خودت ظاهر شود، نمی توانی باورشان کنی، و خود او هم اطمینان ندارد که آن ها را دیده است یا نه؟