کتاب مرد گمشده

The Lost Man
  • 200,000 تومان
  • به زودی 🙄
  • انتشارات: سنگ سنگ
    نویسنده:
کد کتاب : 19125
مترجم :
شابک : 978-6229582756
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 352
سال انتشار شمسی : 1398
سال انتشار میلادی : 2018
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : ---

برنده ی جایزه ی Ned Kelly سال 2019

نامزد دریافت جایزه ی بهترین داستان معمایی گودریدز سال 2019

از کتاب های پرفروش نیویورک تایمز

معرفی کتاب مرد گمشده اثر جین هارپر

کتاب «مرد گمشده» رمانی نوشته ی «جین هارپر» است که نخستین بار در سال 2018 وارد بازار نشر شد. سه برادر خانواده ی «برایت»—«نیتن»، «کمرون» و «باب»—برای سال ها رابطه ای دوستانه اما شکننده را در زمین های مجاور یکدیگر حفظ کرده اند. اما این آرامش نسبی زمانی از بین می رود که «کمرون» گم می شود. مدتی بعد، جسد «کمرون» در فاصله ای چند کیلومتری از کامیون او که کاملا سالم مانده، کشف می شود. مقامات محلی در حالی که هیچ مدرکی از وقوع یک جنایت در دست ندارند، تحقیقاتی کلی و نه چندان هدفمند را به انجام می رسانند. این اتفاق باعث می شود «نیتن» سوالاتی را مطرح کند که هیچکس نمی خواهد به آن ها پاسخ دهد. در سفر تشویش آوری که پس از این اتفاقات رقم می خورد، اعضای بازمانده ی خانواده ی «برایت» باید با اسراری ویرانگر مواجه شوند.

کتاب مرد گمشده

جین هارپر
جین هارپر، زاده ی سال 1980، نویسنده ای استرالیایی است که در انگلستان به دنیا آمده است.هارپر در منچستر به دنیا آمد و در هشت سالگی به همراه خانواده به استرالیا رفت. او در نوجوانی به انگلیس بازگشت و در دانگشاه کنت به تحصیل در رشته ی زبان انگلیسی پرداخت. هارپر در سال 2008 به استرالیا بازگشت.او در سال 2011 به عنوان روزنامه نگار در نهاد خبری Herald Sun مشغول به کار شد. هارپر پس از سال ها فعالیت در حرفه ی روزنامه نگاری، در کلاس های آنلاین نویسندگی شرکت کرد و اولین رمان خود، «خشکسالی» را نوشت.
نکوداشت های کتاب مرد گمشده
Filled with compelling characters.
سرشار از کاراکترهای هیجان انگیز.
Barnes & Noble

A crime masterpiece.
یک شاهکار جنایی.
People People

By an author at the top of her game.
اثر نویسنده ای در اوج توانایی های خود.
Kirkus Reviews Kirkus Reviews

قسمت هایی از کتاب مرد گمشده (لذت متن)
ژنراتور داشت خاموش می شد. «نیتن» دستش را پایین آورد. نمی شد توی تاریکی حرف زد. در عوض وقتی ژنراتور متوقف شد و همه جا در تاریکی فرو رفت، روی کاناپه دراز کشید و با خودش مرور کرد فردا چه بگوید. صبح وقتی بلند شد، تمام ایده هایش تبخیر شده بودند و چیزی که فکر می کرد می بیند، ناگهان تیره شده بود.

«سوفی» هشت ساله، وسط حیاط بود و با طنابی بلند و با یک دست، اسبی را آموزش می داد. در دست دیگرش شلاق بود. «لو» که حالا پنج سالش بود، کنار حصار نشسته بود، سرش پایین بود و روی تکه کاغذی نقاشی می کرد. از چیزی که «نیتن» یادش می آمد، بزرگ تر شده بودند. البته خب یک سال گذشته بود. «نیتن» «السا» را می دید که از ایوان، دخترهایش را تماشا می کند. «دافی»، سگ «کمرون»، آرام کنار پایش نشسته بود.

«هری» که ایستاد، «نیتن» از پنجره خم شد بیرون و برای برادرزاده هایش دست تکان داد. «سلام دخترها. دیشب فرصت نشد ببینمتون. حالتون چطوره؟ «زاندر» رو یادتونه، مگه نه؟» «سوفی» اسبش را بست و هر دو رفتند طرف عمو. «لو»، طوری «نیتن» را نگاه می کرد که انگار غریبه است.