با نگارشی شجاعانه و مسحورکننده.
بل، جانشین خلف توماس مان است.
بل، داستانش را با مهارتی بی آلایش تعریف می کند.
سایه سنت سورین نزدیک تر آمده بود، دیگر پنجره طرف چپ اتاق بیلیارد را پر کرده بود. زمان که با حرکت خورشید به پیش رانده می شد، به سان تهدیدی نزدیک تر می آمد، ساعت بزرگ را از خود لبریز می کرد تا خیلی زود بالا بیاورد و ضربه های وحشتناکی را بیرون بریزد. سفید بر زمینه سبز، قرمز بر زمینه سبز، یک نوع موسیقی بی نغمه، نقاشی ای بدون تصویر، گلوله ها می غلتیدند، سال ها تکه پاره می شدند، دهه ها روی هم انبار می شدند و این صداهای آرام ساعت ثانیه ها را هم به خدمت ابدیت می گماشت.
خیلی دلم می خوست از آن ها نفرت داشته باشم ولی از عهده ام برنمی آمد آقای دکتر. فقط و فقط ترس.
هنوز هم که هنوز است اظهار ادب مطمئن ترین طریق تحقیر است.
در این مطلب قصد داریم به تعدادی از کتاب های کلاسیک کوتاه بپردازیم که انتخاب هایی عالی برای ورود به جهان آثار کلاسیک به شمار می آیند.
جایگاه هاینریش بُل در ادبیات آلمان بسیار برجسته و بینظیر است به طوری که اغلب منتقدان معتقدند که به تجدید حیات ادبیات آلمانی کمک کرده است.
می توان گفت که هدف اصلی این ژانر، «زندگی بخشیدن به تاریخ» از طریق ساختن داستان هایی درباره ی گذشته یا یک دوره ی تاریخی خاص است.
وقتی که آثار کلاسیک را مطالعه می کنید، در واقع در حال خواندن کتاب هایی هستید که نقشی اساسی در شکل گیری چگونگی نوشتن و خواندن ما در عصر حاضر داشته اند
هاینریش بل، یکی از محبوب ترین و پر کار ترین نویسندگان آلمانی، به عنوان روایت گر زندگی در جمهوری فدرال آلمان به شهرت بین المللی رسید و در سال 1972، موفق به کسب جایزه ی نوبل ادبیات شد.
یک کلاسیک مدرن. کلاسیک از آن جهت که شخصیت پردازیهای آن واقعاً رنگ و بوی کارهای کلاسیک را به مشام میرساند و مدرن از آن جهت که روایت به شدت پیچیده و در هم تنیده، و زاویهی دید پریشان و گریزپایی پی افکنده شده است.
من متاسفانه نتوانستم با کتاب ارتباط برقرار کنم و نیمه تمام رهایش کردم.
داستانی بسیار زیبا از هانریش بل، این کتاب را بیشتر از عقاید یک دلقک اش دوست داشتم.