به من مدال بدهید، که دیگر شبیه هیچ کس نیست، می ترسم، رنگ از اتوبوس بزرگ تر است، از روبرو لعنت می شوم، تصادف از دماغ شروع می شود، از تفاوت و سیگار گذشتم، احساس رنگ دارم، وقتی حلال می شوم کسی مرا نخورد خواهش می کنم!، و گور به فکرهای گذشته می اندیشد، من آدم نیستم، ای عشق های کوچک!، سرم چراغ می کند سر چهارراه از خورشیدی که پوک می شوم، بی رنگ، تک و تنها، بازویم سبز است، در کوتاهی از موهایم در می شوم، دامنم از سیاه ترین جایش تنگ شد، اینجا زندگیْ خنده دار و لک از لکم باز می شود، عنوان 20 شعر اول فصل ابتدایی کتاب هستند.
کتاب دختر خوبی که شاعر است