روزی بود و روزگاری. پادشاهی بود که بر سرزمین پهناوری حکومت می کرد و خیلی قدرتمند بود. بعضی وقت ها در مراسم مختلف و عیدها، نمایندگان پادشاهان سرزمین های دیگر هدیه های ارزشمندی برای او می آوردند؛ لباس های ابریشمی و زربافت بی نطیر، مجسمه های طلا و جواهرنشان یا انگشترها و شمشیرهای قیمتی... روزی از روزها خبر رسید که پادشاه کشور همسایه، هدیه ی بسیار ارزشمندی برای او فرستاده که واقعا بی نظیر بود. ...