1. خانه
  2. /
  3. کتاب ترانه ایزا

کتاب ترانه ایزا

نویسنده: ماگدا سابو
4.5 از 3 رأی

کتاب ترانه ایزا

Iza's Ballad
انتشارات: بیدگل
٪10
420000
378000
معرفی کتاب ترانه ایزا
"ترانه ایزا" یک اثر تحسین شده ی دیگر از " ماگدا سابو" است که با داستان تاثیرگذار خود از رابطه ی میان دو زن، که از قضا مادر و دختر هم هستند، توجه مخاطب را به خود جلب می سازد. اتی، مادر پیر و از جهانی قدیمی است؛ جهانی قدیمی تر از مجارستان کمونیست مدرن در سال های پس از جنگ جهانی دوم. اتی که از یک خانواده ی فقیر بود و هیچ تحصیلات رسمی را نگذرانده بود، تمام زندگی خود را به همسرش وینس که یک مرد شجاع بود و قبل از جنگ به دلایل سیاسی در لیست سیاه قرار گرفته بود، اختصاص داد. "ایزا" دختر آن ها و زنی به شجاعت پدرش بوده و در برابری نازی ها مقاومت فعالانه انجام می دهد. او که حالا پزشک شده و نیرویی برای پیشرفت محسوب می شود، در بوداپست زندگی کرده و مشغول به کار است. اما با مرگ وینس، "ایزا" سریعا خواستار این است که مادرش اتی را به شهر ببرد تا مطمئن شود که او نزدیک است و می تواند مراقبش باشد. "ایزا"می خواهد همه چیز به درستی انجام بگیرد و اتی نیز که مشتاق است تا همه چیز طبق میل دخترش باشد، دختری که آنقدر به او افتخار می کند، پذیرفته و به شهر می رود.
اما "ترانه ایزا" چیزی بیشتر از نیات خوب و دلپذیر است. مادر و دختر از دو دنیای مختلف می آیند و نظراتشان درباره ی آنچه به زندگی خوب منجر می شود متفاوت است. با وجود این که سعی می کنند با هم مدارا کنند، اما شدیدا دچار سوء تفاهم شده و مرتب یکدیگر را می رنجانند. به طوری که فاصله ی میان آن ها روز به روز بیشتر و بیشتر خواهد شد. این اثر درخشان از "ماگدا سابو" به خوبی فاصله ی بین افراد و تبعات آن را مورد بررسی قرار داده است.

درباره ماگدا سابو
درباره ماگدا سابو
ماگدا سابو(5 اکتبر 1917 - 19 نوامبر 2007) رمان نویس مجارستانی بود. او همچنین درام، مقاله  مطالعات، خاطرات و شعر می نوشت. او با 42 نشریه و بیش از 30 زبان، بیشترین نویسنده ترجمه شده مجارستانی است. سابو کار نویسندگی خود را به عنوان شاعر آغاز کرد و اولین کتاب شعر خود را به نام Bárány ("بره") در سال 1947 منتشر کرد، که در سال 1949 توسط ویسزا آز emberig ("بازگشت به انسان") دنبال شد. در سال 1949 به او جایزه باگگارتن اهدا شد، که بلافاصله پس از آنکه به سابو برچسب دشمن حزب کمونیست زده شد، پس گرفت. در همان سال از وزارت اخراج شد. دوره استالینیستی از سال 1949 تا 1956 هرگونه ادبیاتی، مانند کار سابئ، که با واقعیت گرایی سوسیالیستی مطابقت ندارد، را سانسور می کرد. از آنجایی که شوهرش در اثر رژیم کمونیستی نیز مورد بی مهری قرار گرفت، وی تا سال 1959 مجبور شد در یک مدرسه دخترانه کالوینیست تدریس کند.
نکوداشت های کتاب ترانه ایزا

نگارش از شفافیتی دوست داشتنی و ارتباط پذیری فرای مرزهای زمان برخوردار است.

Times

درامی بی نظیر و گیرا درباره کهن سالی و از دست دادن معنا.

Wall Street Journal

جست و جویی بی پروا دربارۀ آسیب هایی که ما با نام عشق به دیگران وارد می کنیم.

Independent

برخی کتاب ها، همچون برخی از افراد، نیازمند صبر و حوصله ی زیاد و توجه بسیار برای درک زیبایی و پیچیدگی آن ها هستند. سابو در داستان ترانه ایزا به ما خوانندگان خوش شانس درسی می آموزد؛ درسی که اینچنین عالی بوده اما ایزای بی ترانه نمی تواند آن را یاد بگیرد.

New York Times

ارواح، فرشتگان و شیاطین در این مراقبه ی آرام بر اندوه و عشق و تاریخ شناورند.

Kirkus Reviews
قسمت هایی از کتاب ترانه ایزا

با اینکه عکس هایی از دوروژ دیده بود، این دهکده هیچ شباهتی با تصوراتش نداشت. یک بار، وقتی دختر جوانی بود، خاله اما را تا چشمه ی آبگرمی در سنت متی همراهی کرده بود و تصویر آن روستا توی ذهنش باقی مانده بود: صدای ناقوس کلیساها در میدان اصلی، نوازنده های خیابانی وقت ناهار، آبخوری ها زیر سایه ی درختان چنار، رستورانی با سر و شکلی بی قواره که پنجره های کرکره ای داشت و دروازه ی عریض برای ورود اتوبوس ها پای تپه های ناهموار، ساحل دریاچه، پلاژ ساحلی، امواج کبود، سبز سیر، خاکستری و گاهی سرخ سرخ، دندان های سفید و لرزان کف وقتی که باد می وزید. روستای سنت متی بالای تپه ها بود و خیابان هایش چنان شیبی داشتند که انگار ساختمان های روستا تقلا می کردند از هم پیشی بگیرند و خودشان را برسانند آن بالا. برای قدم زدن که به روستا رفتند، مردانی لاغر و عبوس را دیدند که تورهایشان را کنار جام های فلزی و پیاله های آب جوخوری روی تخته چوب هایی پهن کرده بودند تا خشک شوند و همین طور زنانی سبزه رو را با چشمانی کشیده و بچه هایی پابرهنه که با قدم های کوچکشان مرغ و خروس ها را دنبال می کردند یا بازدیدکنندگان چشمه ی آبگرم را تماشا می کردند. خانه ها گالی پوش بودند و روی سقفشان لک لک نشسته بود و بالای سر روستا آسمان سخت و سرد دیده می شد و در دوردست ها قله های آتشفشانی پوشیده از درخت. در ویترین فروشگاه روستا نوار چسب حشره گیر و شکر قهوه ای برای فروش گذاشته بودند. این روستا اداره ی پست نداشت، فقط یکی در محوطه ی چشمه ی آبگرم بود که با داروخانه و مطب دکتر در یک راسته بودند، گرچه سالن عزاداری در خیابان اصلی روستا قرار داشت و تابوت های آبی روشن و قهوه ای سوخته اش را کنار کفش فروشی در معرض دید گذاشته بودند. تابوت های تابوت سازی کامرمان تناسبی با حال و هوای چشمه ی آبگرم نداشتند. اما دهکده ی دوروژ بر زمینی پست گسترده بود و محصور در میان حلقه ی جنگل های تیره، بر روی ماسه ساخته شده بود و هیچ شباهتی به سنت متی نداشت. در واقع هیچ شباهتی به هیچ روستایی که از بچگی در خاطرش مانده بود نداشت. از شیشه ی اتوبوس که بیرون را نگاه می کرد، چشمش خورده بود به یک شیرینی فروشی، یک سینما، یک زمین ورزشی و مطب یک دکتر؛ آن ها از کنار ساختمان بزرگی رد شدند که روی درش اطلاعیه ی یک برنامه نصب شده بود، مثل ورودی سالن تئاتر. مغازه ی کاشی کاری شده ی قصابی پر بود از انواع و اقسام برش های گوشت خوک به رنگ صورتی براق و چشمش که به آن ها خورد رویش را برگرداند چون منظره ی گوشت تازه اذیتش می کرد، هر چند خودش هم نمی دانست چرا.

نظر کاربران در مورد "کتاب ترانه ایزا"
2 نظر تا این لحظه ثبت شده است

سابو در این کتاب یک پرتره عمیق روانشناختی از روابط مادر و دختری، نقش‌های خانوادگی و اجتماعی، سالخوردگی، مفهوم خانه و تقابل همدلی و خودخواهی ترسیم می‌کند. ماگدا سابو از عدم همدلی حرف می‌زند، از این‌که گاهی کمال‌گراترین افراد هم، که به ارزش‌های انسانی پایبند هستند، ممکن است در درک نزدیکان خود ناکافی باشند. کتاب ترانه ایزا روایتی ساده، تمیز، عمیق و تکان‌دهنده دارد. کتابی که همدلی را یادآوری و آسان می‌کند. موضوعاتی که سابو برای رمان‌هایش انتخاب می‌کند، شخصیت‌های کتاب‌هایش و واکنش‌های آن‌ها، همه از دل زندگی واقعی آدم‌هاست. نویسنده‌ای که هیچوقت ناامیدتان نمی‌کند.

1401/06/13 | توسطمحمدمهدی صفا
9
|

سلام . حتما توصیه می‌شود . فاصله عمیق انسان‌ها در عین نزدیکی ، رد پای گذشته در حال ، ترجیح علاقه ای به علاقه ای دیگر و معذب بودن از این ترجیح و واماندگی میان علاقه‌ها ، سایه سنگین خیال ، جدال حقیقت و واقعیت . این‌ها بخشی از مواردی است که در این رمان به خوبی به آن‌ها پرداخته می‌شود . حتما پیشنهاد میکنم . ترجمه خوبی هم دارد . در ضمن قطع کتاب پالتویی و جلد هم گالینگور است که به اشتباه درج شده .

1400/06/15 | توسطشهین امیری
4
|
پاسخ ها

سلام و وقت به خیر. اصلاح شد. متشکریم از حسن توجه شما.

1400/06/15|توسطمدیر سایت
1