1. خانه
  2. /
  3. کتاب خواب باران

کتاب خواب باران

پیشنهاد ویژه
5 از 1 رأی

کتاب خواب باران

Khab-e Baran
٪25
110000
82500
درباره وجیهه سامانی
درباره وجیهه سامانی
وجیهه سامانی متولد ١٣۵۵ تهران و دارای مدرک کارشناسی زبان و ادبیات فارسی است.
نویسندگی را به صورت غیر حرفه ای از دوران ابتدایی و همکاری با مجله کیهان بچه ها شروع کرد و بعد از آن با مجله سروش نوجوان و به عنوان خبرنگار افتخاری ادامه کار داد. سال ٧٢ از طرف این مجله به عنوان داور نوجوان انتخاب کتاب سال سروش نوجوان برگزیده شد.
در سالهای نوجوانی و در کنار همکاری و نوشتن برای سروش نوجوان، آموزش نویسندگی را به صورت حرفه ای با شرکت در کارگاه های آموزش داستان زنده یاد سیروس طاهباز، و آموزش غیر حضوری پیک قصه نویسی حوزه هنری زیر نظر مهدی حجوانی، دنبال کرد.
اولین مجموعه داستان این نویسنده سال ٨٠ توسط انتشارات نیستان و زیر نظر استاد سیدمهدی شجاعی، با نام “گزیده ادبیات معاصر” به چاپ رسید.
بعد از آن اولین رمانش با عنوان “پلهای شکسته” برگزیده دفتر هنر و ادبیات ایثار شد.
وجیهه سامانی در دهه هشتاد به صورت حرفه ای و متمرکز و با قلم زدن در بخش های داستان، مقاله و نقد ادبی در نشریات فعالیت داشت. تا جایی که در سال ٨۵ به عنوان “رتبه اول” “جشنواره مطبوعات وزارت ارشاد” در بخش مقاله ادبی دست یافت.
اثر دیگر این نویسنده با عنوان “عروس آسمان” که توسط نشر شاهد به چاپ رسیده است، در سال ٨٨ برگزیده جایزه حبیب غنی پور شد و جایزه اش را از دستان امیر ادبیات داستان، مرحوم امیرحسین فردی دریافت کرد.
عمده آثار این نویسنده در بخش بزرگسال است اما از مجموع یازده اثری که تا به حال به صورت مستقل به چاپ رسانده، یک رمان و یک داستان بلند در ژانر نوجوان هم به چشم می خورد. که هر دوی این آثار، جوایز ادبی جشنواره های مختلفی را کسب کرده اند: رمان “آن مرد با باران می آید” سال ٩١ برگزیده جشنواره داستان انقلاب حوزه هنری شد و داستان بلند “بادبادک ها” ی او برگزیده مسابقه داستان نویسی انتشارات علمی فرهنگی است که توسط کانون پرورشی فکری کودکان و نوجوانان هم از آن تقدیر شده است.
وجیهه سامانی به مدت سه سال در صداوسیما و به عنوان کارشناس واحد اقتباس ادبی سیما فیلم مشغول به کار بوده و چند طرح و ایده داستانی برای فیلم های سینمایی در بانک ایده سیمافیلم به ثبت رسانده است.
دسته بندی های کتاب خواب باران
قسمت هایی از کتاب خواب باران

شب چادر سیاه و مرطوبش را بر سر شهر کشیده بود. آسمان تجریش مخملی سیاه بود و ستاره های ریز و درشت، مثل مشتی پولک درخشان، گرداگرد قرص کامل ماه می درخشیدند. هوا پر بود از بوی شمعدانی و عطر سبک و دل انگیز یاس. نسیم ملایم و خنک بهاری که از سمت کوه های شمال شهر می وزید، شاخه های ترد و نازک درختان باغچه را به بازی گرفته بود.

نظر کاربران در مورد "کتاب خواب باران"
5 نظر تا این لحظه ثبت شده است

یه کتاب خوب با توصیفات خوب داستانی و شخصیت پردازی مناسب. مناسب افرادی که براشون سوال ایجاد شده که چرا انقدر بدبختی و خوشبختی‌های انسان‌ها ناعادلانه است

1401/07/08 | توسطزهرا
1
|

خیل جای کار داشت.. میشد خانواده شهید رو خیلی قشنگتر توصیف کرد میشد از خود شهیدخیلی استفاده کرد..اما یک زاویه خاصی انتخاب شده بود که بنظرم محدود بود

1401/07/07 | توسطImfarza
0
|

نویسندگی داستان اصلا تعادل نداشت...بعضی جاها اینقدر هی توصیف و توصیف و توصیف پشت سرهم اومده بود که اصلا حوصله خوندن رو از آدم میگرفت و یا خییییلی تکرار داشت و خیلی تکرار داشت...

1401/07/07 | توسطImfarza
0
|

باید رسید به صفحه آخر تا شیرینی صفحات قبلی بشینه به دلت

1399/10/11 | توسطمهدیه یزدانی
0
|

خیلی جالبه وقلم دلنشینی داره

1399/09/25 | توسطکاربر سایت
0
|