کتاب مردی که گورش گم شد

Mardi ke goorash gom shod
کد کتاب : 37481
شابک : 978-9643623845
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 96
سال انتشار شمسی : 1400
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 12
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

معرفی کتاب مردی که گورش گم شد اثر حافظ خیاوی

کتاب «مردی که گورش گم شد» نوشته حافظ خیاوی، هفت داستان کوتاه از این نویسنده معاصر را شامل میشود. داستانهای این کتاب اساسا به دو دسته تقسیم میشوند و نویسنده تلاش کرده است در هریک از آنها فضای متفاوتی را خلق کند. این داستانها بسیار درگیر با مقولات و مسائل اعتقادی هستند که برای خواننده معاصر میتواند جذاب باشد. هریک از این داستانها، دغدغه ای جدید را طرح میکند و تا انتها سعی در تشریح آن از طریق جهان داستان دارد.

کتاب مردی که گورش گم شد

حافظ خیاوی
حافظ خیاوی متولد سال 1352، کارگردان تلویزیون و دانش آموخته ی دانشکده ی صدا و سیما فرزند دامنه های ساوالان کوه مقدس و شهر باصفای خیاو (مشکین شهر) است. او پس از اتمام تحصیل در رادیو و تلویزیون محلی آذربایجان غربی مشغولیتی روزمره برای تامین معاش دارد.
قسمت هایی از کتاب مردی که گورش گم شد (لذت متن)
دستم را بسته اند. با دست بند از پشت بسته اند و پشت وانتی انداخته اند. کف وانت لخت لخت است. نشسته ام روی آهن سرد و تکیه داده ام به دیواره ی فلزی. چشمم را نبسته اند. اول بستند و بعد باز کردند. مرد چاق گفت که باز کنند و مرد لاغر باز کرد. بعد از این که چشمم را باز کردند، فهمیدم کدام یکی چاق بود، کدام لاغر. سه نفر بودند، مرا انداختند پشت وانت، در پشتی را بستند و رفتند جلو نشستند. نفهمیدم هم کی کجا نشست، کی راند. فقط فهمیدم که هر سه رفتند و نشستند. وقتی ماشین راه افتاد، صبح بود. صبح صبح هم نبود، خورشید درآمده بود. به من هیچی نگفتند. نگفتند کجا می رویم، کجا می برندم. پرسیدم. از همان مرد چاق پرسیدم. فکر کردم از او باید بپرسم. ولی چیزی نگفتند، هیچ کدام چیزی نگفتند. نه چیزی گفتند، نه فحش دادند. فقط یک بار حرف زدند. مرد چاق حرف زد. گفت: «چشمش را باز کن.»