1. خانه
  2. /
  3. کتاب راز دهکده ی نیست در جهان

کتاب راز دهکده ی نیست در جهان

پیشنهاد ویژه
3.2 از 1 رأی

کتاب راز دهکده ی نیست در جهان

Raz-e Dehkadeh
انتشارات: افراز
٪25
180000
135000
درباره ساناز سید اصفهانی
درباره ساناز سید اصفهانی
متولد 14 . 9 . 1360 در تهران ، از سن پنج سالگی وارد هنرستان عالی موسیقی شد و بعد به مدرسه ی هنر و ادبیات ِ صدا و سیما رفت . ساز تخصصی او پیانو بود که به صلاحدید خانواده از ادامه ی تحصیل در این رشته به صورت تخصصی منصرف شد و وارد رشته ی ریاضی فیزیک شد و پیانو را در کنار درس با اساتید مجرب به صورت خصوصی فرا گرفت . او دارای مدرک انیمیشن کامپیوتری از مجتمع فنی تهران میباشد و همزمان با تحصیل و کار در این رشته وارد دانشگاه سوره ی تهران شد و در رشته ی تئاتر ، گرایش ادبیات دراماتیک تحصیل کرد . همزمان با ورود به دانشگاه شروع به همکاری با مطبوعات شد . او با روزنامه هایی چون همشهری ، همشهری مناطق ، اعتماد ، اعتماد ملی ، شرق ، تهران امروز ، فرهیختگان و ماهنامه ی ادبی گلستانه ، مجله ی نقش آفرینان ، ماهنامه ی رودکی و سینما- چشم ( روح سرگردان موزه سینما )، ماهنامه ی سیاسی فرهنگی دنیای قلم . . . همکاری کرده است .

از مهم ترین گفتگوهای او میتوان به آخرین گفتگو با استاد رضا کرم رضایی در دوشماره ، گفتگو با مرحوم فهمیمه ی راستکار ، گفتگو با داوود فتحعلی بیگی ، گفتگو با اصغر بیچاره ، داوود رشیدی ، جمشید مشایخی ، بهزاد فراهانی ، سیامک صفری ، چیستا یثربی ، ناهید طباطبایی ، ماهایا پطروسیان ، پری صابری ، پیام فروتن ، امیرعلی حنانه ، فرهاد فخرالدینی ، کاوه باغچه بان ،  فرهاد آئیش ، مریم معترف ، احمد ساعتچیان و . . . همچنین میتوان به گزارش گمان شکن خانه ی پدری صادق هدایت اشاره کرد . ساناز سیداصفهانی برای اولین بار در مورد شخصیت هنری سیروس حدادی نوازنده ی چیره دست فلوت ارکستر سمفونیک با دختر ایشان گفتگویی انجام داد و در رابطه با وضعیت ارکستر سفونیک گفتگویی با استاد محسن افتاده انجام داده است .
دسته بندی های کتاب راز دهکده ی نیست در جهان
قسمت هایی از کتاب راز دهکده ی نیست در جهان

پرگل، نوکرت ام به خدا. صبر کن حالا، به همه شون نشون می دم دنیا دست کیه. می دونی، اصلا خر ما از کرگی دم نداشت. رفته بودم پی بز، همونی که گفته بودی رفته بودم پیداش کنم؛ اما مگه شد؟ نشد د! ناکسا دنبال ام کردن. اونا بدو من بدو، اونا بدو من بدو، الفرار! نمی دونستم بخندم یا گریه کنم، سکسکه ام گرفته بود. نامردا کوتاه نمی اومدن. باور می کنی بچه محل ها سنگ می زدن به م؟ همونا که همیشه دوست شون داشتم و می مردم براشون، میخندوندم شون، باورت می شه یعنی؟ داد می زدن «داوود خله این جاست.» حالا من خل شدم؟ پرگل یه چیزی می گم، یه چیزی می شنفی. داد می زدنا؛ دادی می گم، دادی می شنفی. می خواستن آجانا بیان منو بگیرن ببرن هلفدونی، به ریش ام بخندن. راست می دوئیدمْ از چپ می رسیدن. جلو می رفتمْ از جلو سبز می شدن. دوره ام کرده بودن. مرگ تو انگار چمه؟ انگار جذاممه، می خندیدن بهم.

نظر کاربران در مورد "کتاب راز دهکده ی نیست در جهان"
1 نظر تا این لحظه ثبت شده است

چرا برای خارج از کشور نمی‌شود تهیه کرد

1399/10/04 | توسطکاربر سایت
0
|