گرگ بد گنده، تنهای تنها بود. او هیچ دوستی نداشت. با خودش فکر کرد: «چرا من هیچ دوستی ندارم؟ شاید چون هیکلم بزرگ و ترسناک است! یا شاید هم چون گرگ بدی هستم.»
زمانی در تاریخ بشر، تمامی آثار ادبی به نوعی فانتزی به حساب می آمدند. اما چه زمانی روایت داستان های فانتزی از ترس از ناشناخته ها فاصله گرفت و به عاملی تأثیرگذار برای بهبود زندگی انسان تبدیل شد؟