دنباله ای قدرتمند و رضایت بخش.
دنباله ای بر کتاب پرفروش نیویورک تایمز، «یاغی شن ها» که نمی توان آن را کنار گذاشت.
پایان این داستان باعث می شود مخاطبین بی صبرانه منتظر آخرین عنوان در این سه گانه باشند.
از سکوت متنفر بودم. به خاطر سکوت بود که می توانستم صدای ترس هایم را اینقدر بلندتر بشنوم.
حتی آن موقع نیز می دانستم که به دردسر افتاده ام. داشتم برای زنده ماندن می دویدم و خونم روی زمین می ریخت. و به تنها چیزی که می توانستم فکر کنم، بوسیدن تو بود.
مادرم مرا با هزاران قصه درباره ی دخترهایی بزرگ کرده بود که توسط «جین» نجات پیدا کرده بودند، شاهزاده هایی که از برج ها نجات داده می شدند، دخترانی رعیت که از فقر نجات داده می شدند. اما معلوم شد داستان ها فقط داستان بودند. من فقط خودم را داشتم.
اگر همیشه با دیده ی شک و تردید به رمان های عاشقانه و طرفداران آن نگریسته اید و علت محبوب بودن این ژانر، کنجکاوی تان را برانگیخته است، با این مقاله همراه شوید
❤️🥺خیلی زیبا و قشنگ