روزی روزگاری گوریل عجیبی در باغ وحش زندگی می کرد؛ گوریلی که یاد گرفته بود به زبان اشاره صحبت کند. اگر چیزی می خواست، با استفاده از دست هایش به نگهبان می فهماند. به نظر می رسید که هر چه می خواست، داشت. این گوریل خیلی بزرگ بود. او هر آنچه می خواست، داشت. تنها چیزی که نداشت، دوست بود و...