1. خانه
  2. /
  3. کتاب سلوک (جیبی)

کتاب سلوک

3 ناشر این کتاب را منتشر کرده‌اند
4 از 1 رأی

کتاب سلوک

Soluk
انتشارات: نشر چشمه
٪10
250000
225000
5 از 1 رأی

کتاب سلوک (جلد سخت)

Soluk
انتشارات: نشر چشمه
ناموجود
250000
1 از 1 رأی

کتاب سلوک (جیبی)

Soluk
انتشارات: نشر چشمه
ناموجود
27000
معرفی کتاب سلوک (جیبی)
کتاب سلوک، رمانی نوشته ی محمود دولت آبادی است که اولین بار در سال 2003 منتشر شد. این رمان، اثری متفاوت نسبت به سایر داستان های شناخته شده ی دولت آبادی است و مهارت کم نظیر این نویسنده ی بزرگ در داستان نویسی را به خوبی نشان می دهد. سلوک، داستانی وهم آلود با روایاتی موازی است که زمان و مکان را به بازی می گیرد و با رمز و رازهای جذابش، مخاطبین را به وجد می آورد. دولت آبادی در این کتاب با یک عاشق همراه می شود و فراز و نشیب های گرفتاری در عشق و تبدیل این احساس آتشین به نقطه ی مقابلش، یعنی نفرت را به تصویر می کشد. این نویسنده ی برجسته از احساساتی می گوید که کمتر فرصت بروز پیدا می کنند و از عشقی سخن به میان می آورد که گرد و غبار زمان، جلای سابقش را به خاطره ای دور تبدیل کرده است.
درباره محمود دولت آبادی
درباره محمود دولت آبادی
محمود دولت آبادی، زاده ی 10 مرداد 1319، نویسنده، نمایشنامه نویس و فیلمنامه نویس برجسته ی ایرانی است.دولت آبادی در روستای دولت آباد سبزوار متولد شد. او پس از پایان تحصیلات ادلیه در روستا، به سبزوار رفت و به مشاغل گوناگونی روی آورد. دولت آبادی سپس به مشهد رفت و آنجا با سینما و نمایش آشنا شد. او در سال 1338 به تهران نقل مکان کرد و یک سال بعد در تئاتر پارس مشغول کار شد. دولت آبادی از ابتدای دهه چهل خورشیدی در کلاس های نمایشی شرکت کرد و بازیگر نمایش شد. او در همین زمان، به تدریج به نوشتن نیز روی آورد. دولت آبادی در سال 1349 ازدواج کرد.آثار دولت آبادی به زبان های انگلیسی، فرانسوی، ایتالیایی، نروژی، سوئدی، چینی، کردی، عربی، هلندی، عبری و آلمانی ترجمه شده اند. داستان اکثر نوشته های دولت آبادی در روستاهای خراسان رخ می دهد و رنج و مشقت روستاییان شرق ایران را به تصویر می کشد.
ویژگی های کتاب سلوک (جیبی)
  • در فهرست برترین آثار داستانی ایران
قسمت هایی از کتاب سلوک (جیبی)

به زنی می اندیشم که چون از درون من می رفت، یک چاه بی کبوتر در من به جا گذاشت از خود، یک چاه سرد و تاریک، همانچه در اصطلاح آسان می شود به لغت و گفته می شود خلاء. ستون درون من تهی خود را به جا گذاشته است و چه سرد و مبهم و تاریک است آن. تابش خورشید در ستون بلورین کجا و پژواک درد در پیچ های پر مخافت چاه؟

زن در نهان می گوید دوستم بدار! دوستش می داری. می گوید نه؛ دوستم بدار! دوستش می داری. می گوید نه، خیلی دوستم بدار! خیلی دوستش می داری. اما این کافی نیست. می گوید خیلی، خیلی، خیلی دوستم بدار! خیلی خیلی خیلی دوستش می داری. اما نه! ناگفته می گوید جانت را می خواهم؛ برایم بمیر! سر می گذاری و برایش می میری. جخ شیون می کند و به فغان در می آید، کنار افتاده ی تو زانو می زند، سرت را میان دست ها بر زانو می گیرد و نعره می زند که نمی خواستم بمیری، نمی خواستم. برخیز، برخیز و برایم بمیر!

یک بار مردن، جواب نابود شدن های لحظه لحظه ی تو را نمی دهد.

مقالات مرتبط با کتاب سلوک (جیبی)
مسیر شکل‌گیری ادبیات مدرن ایران
مسیر شکل‌گیری ادبیات مدرن ایران
ادامه مقاله
5 دلیل برای خواندن رمان‌های عاشقانه‌‌ و تأثیر آن بر زندگی
5 دلیل برای خواندن رمان‌های عاشقانه‌‌ و تأثیر آن بر زندگی

اگر همیشه با دیده ی شک و تردید به رمان های عاشقانه و طرفداران آن نگریسته اید و علت محبوب بودن این ژانر، کنجکاوی تان را برانگیخته است، با این مقاله همراه شوید

نظر کاربران در مورد "کتاب سلوک (جیبی)"
10 نظر تا این لحظه ثبت شده است

به شدت به شدت به شدت به شدت به شدت حالم از چاپ انتشارات چشمه به تازگی داره بهم میخوره! به شدت! جنس کاغذها (نه فقط جلد) افتضاحه! جوهر رو کاغذ ماسیده و ارزش این قیمت رو نداره ! یه غذای مونده‌ست که فقط محتواش خوبه که به لطف این کاغذای آشغال، جوهر یا کمررنگه یا خیلی پررنگ و چرت و پرت..... کاش یکم وجدان‌کاری داشته باشین!

1403/06/28 | توسطعلی مختاری - کاربر سایت
4
|

سلام. کسی تونسته این کتاب رو تا آخر بخونه و به اتمام برسونه؟ 😭😥

1403/01/22 | توسطکاربر سایت
3
|
پاسخ ها

دوباره شروع کن 🌷🌹

1403/06/23|توسطآدم - کاربر سایت
1

این کتاب رو چندین باره(فکنم ۷-۸بار)تا نصفه خوندم،بنظرم سنگینترین قلم استاد دولت آبادی بوده،چون واقعاً هضم لحن بیانش برام سخت بود.متأسفانه هنوز نتونستم تمومش کنم

1402/10/22 | توسطنیلوفرصبری
3
|

سلوک یه رمانیه که چندباره ازاول خوندم،اواسط کتاب،گذاشتمش کنار،لحن ادبیات نوشتارش بنظرم سنگین اومدوباید باتمرکز بیشتری بخونم.

1402/01/01 | توسطارکیده - کاربر سایت
4
|
پاسخ ها

من هم این کتاب رو در حدود بعد از خوندن یک چهارم اولش متأسفانه کنار گذاشتم - در این فکرم که این بار صوتی گوش کنم شاید موفق به اتمامش بشم

1402/05/18|توسطکاربر سایت
1

این یادداشت مربوط به روزی هست که خوندن سلوک رو به پایان رسوندم: «چه خوب مى‌بود اگر این امکان فراهم مى‌شد که بتوان همه‌ى آنچه را در ذهن رخ مى‌دهد، به همان دقت و همان سرعت روى کاغذ آورد. اما این یک ناممکن است. براى همین انسان، انسانى که ذهنى چنان شتابنده و پرتپش دارد، در نوشتن دچار احساس غبن مى‌شود از این که کمترین از آن انبوهه را هم نتوانسته‌است روى صفحه‌ى کاغذ ثبت کند. اما چه توان کرد؟» (برشی از متن) سلوک رو بعد از ۳ بار شروع کردن، امروز بالاخره به آخر رسوندم. البته که بهتره بگم «قِیس» این‌بار رضایت داد من رو به پایان چند‌باره و تکرارشونده‌ی خودش برسونه. کتاب هنوز روی پامه. ورق که می‌زنم تعداد قابل توجه جملاتی که زیرشون خط کشیدم به چشم می‌خورن. دوزخ؛ دوزخ هلاکت‌بارِ قیس که از ذهن آقای دولت‌آبادی جریان گرفته و راه خودش رو به دنیای دیگه‌ای باز کرده. دنیای مه‌گرفته‌ای آزاد از قید زمان، قبرستون خلوتی که یک نفر پا روی پا انداخته، قوز کرده نشسته بر نیمکتی سنگی؛ سیگاری لای انگشت‌ها و دسته‌ای کاغذ کهنه و سیاه از نوشته توی دست‌هاش‌. سلوک درست‌ترین اسمی بود که می‌شد روی این کتاب گذاشت. روایت سلوک نویسنده و سایه‌ش - قِیس - با شناعت بی‌انتهای دهلیزهای متعفن ذهن و روح.

1401/07/20 | توسطRenard
12
|

سلوک روایت شکست بود، روایت غم، غم و غم. روایتِ اینکه حواسمون نیست، ولی پیش میاد که خیلی روزا چندین بار بمیریم؛ از درد، از خستگی، از غم.

1401/06/19 | توسطImfarza
5
|

دوبار خواستم بخونم ولی فقط ۲۰ صفحه جلو رفتم،میخوام برای بار سوم شروع کنم

1399/08/30 | توسطعلیرضا دیلمقانی
2
|

تا ۲۰ ۳۰ صفحه اول کتاب مرتب با خودم میگفتم که چرا این کتابو خریدم ، ولی بعد از اون تقریبا از همه صفحات کتاب نوت برداری کردم و گریه کردم با شخصیتِ عزیزِ قیس . .

1399/08/16 | توسطخـــــاتــــون . . 🌴
6
|

داستان کتاب درباره مردی هست شصت و شش ساله که عاشق دختری هفده ساله میشود. داستان این کتاب با قلم و نثر خاص دولت آبادی روایت میشه و بسیار تاثیر گذار هست

1399/07/24 | توسطسمیرا ستوده
5
|

کتاب از نظر ادبی سنگینه و اگه کتابای قبلی دولت ابادی رو نخونده باشید فهمیدنش سخته

1399/01/17 | توسطمحمد عرفان نوروزماهانی
15
|
پاسخ ها

از بس که متنش سنگینه نمی‌شه تمامش کرد . 😐 .

1403/01/22|توسطکاربر سایت
2