زن به عنوان نیمه دوم آفرینش در اساطیر و فرهنگ، و بعد هم در تاریخ و ادب ایران مطرح بوده است. نگاهی به پیشینه حضور زن در افسانه و تاریخ سرزمین کهن سال ایران میدان و فرصتی فراخ می خواهد، که این مختصر را گنجایی و مجال این کار نیست. از بخت نیک، در این موارد پژوهش های اندک و بسیاری هم صورت گرفته که در نگاه نخستین به کنجکاوی پژوهندگان در آغاز راه می تواند پاسخ گوید . در تاریخ و ادب دوره اسلامی ایران هم زن در دو سیمای فعال و منفعل حضور و بروز داشته است: فعال به صورت زنان قهرمان و مادران تاریخ ساز و یا پتیارگان موثر در کار و کردار مردان در جلوه های گوناگون فرهنگ، و منفعل در سیمای زنان افسانه ها و معاشقین غزل ها و تغزل ها به عنوان پدید آورندگان ادبیات سرشار غنایی فارسی. از مشیانه وجهی (ماده دیو دستیار اهریمن) و آناهیتای اسطوره ها گرفته تا سودابه و رودابه و تهمینه و فرنگیس (فری گیس) حماسه ها؛ و حرّه ختلی و مادر حسنک و رابعه و جهان خاتون و قرة العین تاریخ، و ویس و شیرین و لیلی و زلیخا و بلقیس منظومه های غنایی تا شهرزاد و خجسته و فرّخ لقای داستان های منثور، هر کدام جلوه ای از جلوه های گوناگون حضور زنان در ادبیات ایران نشان می دهد. پیش از آن که به ادبیات مربوط به زنان در عصر حاضر بپردازم، اشاره به دو نکته دیگر لازم می نماید: نخست این که فرهنگ و تاریخ ایران مثل بسیاری از ملل دیگر جهان، بر روی هم سیمایی مردانه دارد و زن در آن به تعبیر امروزی آن 《جنس دوم》 معرفی شده است، بسیاری ممکن است دلیلش را این بدانند که زمام تاریخ و قلم در این مرحله از حیات قوم ایرانی هماره در دست مردان بوده است، بنابراین مسیر کار را به همان سویی برده اند که خود آنان خواسته اند. دیگر آن که در ادبیات دوره اسلامی ایران، مسئله زن تا حدودی زیر تاثیر قوانین و مقررات اسلام در مورد روابط زن و مرد ظاهرا در مرتبه دوم واقع شده، اما چنان نیست که همه جا دقیقا حقوق زن بر مبنای ضوابط اسلامی مراعات شده باشد، بنابراین کم و کاستی های موجود در نگاه تاریخ و ادب این دوره، مستقیما به نظام حقوق زن در اسلام مربوط نمی شود. تفاوت هایی هم که در قوانین اسلامی میان زن و مرد مشاهده می شود، از نظر مبانی عقیدتی اسلامی دلایل و تفسیر و تعبیر خاصی دارد، که بحث و گفتگو درباره آن در این مختصر نمی گنجد . تقابل مردان و زنان و به ویژه یکه تازی هایی که مردان اغلب حق مسلم خود می دانستند و در خلال آثار گوناگون، زنان را به پتیارگی و دژخویی و نیرنگ و صفات نا دلپذیر دیگر منسوب و متصف کرده اند، گاهی، و مخصوصا در دوره قاجاریه، از جانب زنان بی پاسخ نمانده است، و اگر فی المثل مردان با تالیف کتاب هایی از نوع کلثوم ننه و تادیب النسوان چهره خاصی از زنان ایرانی ترسیم کرده اند زنان هم با انتشار کتاب هایی از قبیل معایب الرجال به مذمت مردان برخاسته و تا حدی از جنس مخالف و ناموافق انتقام گرفته اند.
تازه خریدم ولی هنوز مطالعه نکردم.
درود استاد تلاش کنید کتاب را به زبان پارسی بیان کنید نه عربی این کتاب هیچ چیز زیبایی نداشت واینکه تا پارسی از دست نرفته به دادش برسید اخه زایدالوصف 😑😑😑 سپاسگزار
اینو تو دانشگاه امتحان دادیم برای واحد ادبیات معاصر یادش بخیر 🥰