کتاب جویبار لحظه ها

Jooybarelahzeha
ادبیات معاصر فارسی(نظم و نثر)
کد کتاب : 59395
شابک : 978-9645620903
قطع : وزیری
تعداد صفحه : 440
سال انتشار شمسی : 1400
سال انتشار میلادی : 1999
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 23
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

معرفی کتاب جویبار لحظه ها اثر محمدجعفر یاحقی

"جویبار لحظه ها" به قلم استاد "محمدجعفر یاحقی"، ادبیات معاصر فارسی را از نظرگاه نظم و نثر، مورد بررسی قرار می‎دهد.
تلاش‌های زیادی در راستای تعریف ادبیات، توسط محققین مختلف انجام گرفته است. به عنوان مثال، بعضی از صاحب‌نظران، ادبیات را معنای تخیلی یک داستان یا نوشته غیرواقعی می‌دانند. با این حال، به وضوح مشخص است که چنین گفته‌ای به دور از یک تعریف جامع است. ادبیات امروزه به آثار ادبی ارزشمند برگرفته از اندیشه و تخیل اطلاق می‌شود. در حقیقت این یک تعریف کامل و اساسی از ادبیات است که آن را به عنوان نوشته‌های متعالی و ارزشمندی معرفی می‌کند که خیال و اندیشه را به بهترین و عالی‌ترین حالت ممکن بیان می‌کنند.
مطالعه ادبیات یک کشور، برای شهروندان آن الزامی است؛ زیرا مطالعه ادبیات، آنها را با فرهنگ و آداب و رسوم نیاکان خود آشنا می‌کند و در واقع دلیل و منشا تاریخی برخی باورها را کشف می‌کند و به همین دلیل دانش آموزان از کلاس اول ابتدایی تا دانشگاه، ادبیات فارسی را در برنامه‌ی درسی خود مطالعه می‌کنند. ادبیات یک هنر خلاقانه است و همه ما می‌دانیم که هر هنری مواد خام خود را دارد. از آنجایی که زبان، یکی از مواد خام ادبیات است، برای درک ادبیات، باید زبان و قواعد آن را فهمید.
"جویبار لحظه ها" به قلم استاد "محمدجعفر یاحقی"، منبعی جامع و روان است که شامل آثار برجسته و باشکوه نویسندگان و شاعران بزرگ ادبیات معاصر فارسی است. این منبع جامع مبتنی بر دو بخش شعر و نثر است که با کمک دانشجویان و اساتید تمامی رشته‌ها در ترم‌های آغازین آنان، نوشته شده است. این کتاب به بررسی جریان های ادبی از هشت دهه اخیر تا به امروز می‌پردازد.

کتاب جویبار لحظه ها

محمدجعفر یاحقی
محمدجعفر یاحقی زادهٔ ۱۳۲۶ در فردوس ، پژوهشگر و نویسندهٔ ایرانی، استاد زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه فردوسی مشهد، عضو پیوستهٔ شورای فرهنگستان زبان و ادب فارسی و مدیر قطب علمی فردوسی‌ شناسی و ادبیات خراسان در دانشگاه فردوسی مشهد است.
قسمت هایی از کتاب جویبار لحظه ها (لذت متن)
زن به عنوان نیمه دوم آفرینش در اساطیر و فرهنگ، و بعد هم در تاریخ و ادب ایران مطرح بوده است. نگاهی به پیشینه حضور زن در افسانه و تاریخ سرزمین کهن سال ایران میدان و فرصتی فراخ می خواهد، که این مختصر را گنجایی و مجال این کار نیست. از بخت نیک، در این موارد پژوهش های اندک و بسیاری هم صورت گرفته که در نگاه نخستین به کنجکاوی پژوهندگان در آغاز راه می تواند پاسخ گوید . در تاریخ و ادب دوره اسلامی ایران هم زن در دو سیمای فعال و منفعل حضور و بروز داشته است: فعال به صورت زنان قهرمان و مادران تاریخ ساز و یا پتیارگان موثر در کار و کردار مردان در جلوه های گوناگون فرهنگ، و منفعل در سیمای زنان افسانه ها و معاشقین غزل ها و تغزل ها به عنوان پدید آورندگان ادبیات سرشار غنایی فارسی. از مشیانه وجهی (ماده دیو دستیار اهریمن) و آناهیتای اسطوره ها گرفته تا سودابه و رودابه و تهمینه و فرنگیس (فری گیس) حماسه ها؛ و حرّه ختلی و مادر حسنک و رابعه و جهان خاتون و قرة العین تاریخ، و ویس و شیرین و لیلی و زلیخا و بلقیس منظومه های غنایی تا شهرزاد و خجسته و فرّخ لقای داستان های منثور، هر کدام جلوه ای از جلوه های گوناگون حضور زنان در ادبیات ایران نشان می دهد. پیش از آن که به ادبیات مربوط به زنان در عصر حاضر بپردازم، اشاره به دو نکته دیگر لازم می نماید: نخست این که فرهنگ و تاریخ ایران مثل بسیاری از ملل دیگر جهان، بر روی هم سیمایی مردانه دارد و زن در آن به تعبیر امروزی آن 《جنس دوم》 معرفی شده است، بسیاری ممکن است دلیلش را این بدانند که زمام تاریخ و قلم در این مرحله از حیات قوم ایرانی هماره در دست مردان بوده است، بنابراین مسیر کار را به همان سویی برده اند که خود آنان خواسته اند. دیگر آن که در ادبیات دوره اسلامی ایران، مسئله زن تا حدودی زیر تاثیر قوانین و مقررات اسلام در مورد روابط زن و مرد ظاهرا در مرتبه دوم واقع شده، اما چنان نیست که همه جا دقیقا حقوق زن بر مبنای ضوابط اسلامی مراعات شده باشد، بنابراین کم و کاستی های موجود در نگاه تاریخ و ادب این دوره، مستقیما به نظام حقوق زن در اسلام مربوط نمی شود. تفاوت هایی هم که در قوانین اسلامی میان زن و مرد مشاهده می شود، از نظر مبانی عقیدتی اسلامی دلایل و تفسیر و تعبیر خاصی دارد، که بحث و گفتگو درباره آن در این مختصر نمی گنجد . تقابل مردان و زنان و به ویژه یکه تازی هایی که مردان اغلب حق مسلم خود می دانستند و در خلال آثار گوناگون، زنان را به پتیارگی و دژخویی و نیرنگ و صفات نا دلپذیر دیگر منسوب و متصف کرده اند، گاهی، و مخصوصا در دوره قاجاریه، از جانب زنان بی پاسخ نمانده است، و اگر فی المثل مردان با تالیف کتاب هایی از نوع کلثوم ننه و تادیب النسوان چهره خاصی از زنان ایرانی ترسیم کرده اند زنان هم با انتشار کتاب هایی از قبیل معایب الرجال به مذمت مردان برخاسته و تا حدی از جنس مخالف و ناموافق انتقام گرفته اند.