بیا بریم بازی! بریم بازی! چرا هی می گویم بیا بریم بازی؟ چون من شوتکم. بازی کردن را هم خیلی دوست دارم. خب! بعضی وقت ها هم موقع بازی دسته گل آب میدهم. مثل چی؟ مثل گلدان شکسته « عمو شیتو » مثل ماشین خراب گردالو، مثل دیر رسیدن به اردو و... ولی من خیلی چیزها هم یاد می گیرم. مثل کاردستی درست کردن با قیچی، مثل بالا رفتن از سرسره بی پله، دوست پیدا کردن با سیب، مثل گوش نکردن به بعضی حرف ها و کلی چیزهای خوب دیگر. دوست داری ماجراهایم را بخوانی؟ ماجراهای من در ۱۴ کتاب چاپ شده که این یکی از آن هاست و...
کتاب شب به خیر شوتک!