1. خانه
  2. /
  3. کتاب نفحات الانس

کتاب نفحات الانس

5 از 3 رأی

کتاب نفحات الانس

من حضرات القدس
Nafahat alOns
انتشارات: سخن
ناموجود
390000
معرفی کتاب نفحات الانس
"نفحات الانس من حضرات القدس" اثری است از "نورالدین عبدالرحمن جامی" که نسخه‌ی پیش رو از این کتاب، به کوشش "دکتر محمود عابدی" گردآوری و تصحیح شده است. "نفحات الانس" مشهورترین اثر منثوری است که "جامی" به نگارش درآورده و یکی از منابع مهم در موضوع عرفان و صوفیه است.
این کتاب شامل شرح حال اکثر عرفای مسلمان از هند گرفته تا عراق و مصر است و تنها مرجعی است که از زمان انتشار تاکنون همواره مورد تحسین نویسندگان و پژوهندگان بوده است. بعد از "نفحات الانس" آثار زیادی نگاشته شده که می‌توان گفت اکثر آنها با تاثیر از این کتاب، به رشته‌ی تحریر درآمده‌اند. "نفحات الانس من حضرات القدس" مجموعه زندگینامهای است در قالب گزیده‌هایی از منابع متعدد که هم سبک‌های گوناگون نثر فارسی و فراز و نشیب‌های اجتناب‌ناپذیر آنها را در طول اعصار نشان می‌دهد و هم مسیر طی شده توسط تصوف اسلامی را با ارائه حالات و اقوال گوناگون برجسته می‌کند.
"نورالدین عبدالرحمن جامی" که آشکارا از پیشرفت صوری و معنوی تصوف و عرفان آگاه بود، با ارائه مطالب درخشان، کتاب را به طرز حیرت‌انگیزی جذاب کرده است. وی با ارائه فضایی جدید در نگارش شرح‌حال، اشتیاق خواننده را در اوج نگه داشته است و به نظر می‌رسد این فضای گیرا، منطقی‌ترین توضیح برای به کار نگرفتن نظم تاریخی در نگارش کتاب باشد. این سایه روشن‌ها بدون شک با دست و شعور هدفمند "نورالدین عبدالرحمن جامی" پرداخته شده و به تصویر کلی کتاب "نفحات الانس" بهبود بخشیده است. "جامی" در نهایت با وجود گستردگی دانش، با انتخاب گزیده‌ای از مطالب از میان بسیاری از کتاب‌ها و آثار فارسی و عربی، درجه ذوق، هنر گزینش و ظرفیت ترجمه خود را به نمایش گذاشته است و این مساله، "نفحات الانس" را به کتابی فراتر از معمولی تبدیل کرده است.
درباره عبدالرحمن جامی
درباره عبدالرحمن جامی
نورالدّین عبد الرّحمن بن احمد بن محمد (۲۴ آبان ۷۹۳ خرگرد – ۲۷ آبان ۸۷۱ هرات)، معروف به جامی و ملقب به خاتم الشعرا همه‌چیزدان، شاعر، موسیقی‌دان، ادیب و صوفی نام‌دار فارسی‌زبان سده ۹ قمری است. از طرف پدر نسبش به محمد بن حسن شیبانی، فقیه معروف حنفی سده ۲ قمری می‌رسد. از خراسان کوچ کرد و در شهر جام با شهرت دشتی منصب قضاوت یافت و ماندگار شد.
روزگار کودکی و تحصیلات مقدماتی جامی در خرگرد جام، که در آن زمان یکی از تبعات هرات بود در کنار پدرش سپری شد. در حدود سیزده سالگی همراه پدرش به هرات رفت و در آنجا اقامت گزید؛ در همان‌جا به تعلم و تعلیم پرداخت و قسمت عمده حیاتش نیز در همان‌جا به سر آمد و از آن زمان به جامی شهرت یافت. وی در شعر ابتدا دشتی تخلص می‌کرد، سپس آن را به جامی تغییر داد که خود علت آن را تولدش در شهر جام و ارادتش به شیخ الاسلام احمد جام ذکر کرده‌است.
جامی مقدّمات ادبیات فارسی و عربی را نزد پدرش آموخت و چون خانواده‌اش شهر هرات را برای اقامت خود برگزیدند، او نیز فرصت یافت تا در مدرسه نظامیه هرات که از مراکز علمی معتبر آن زمان بود، مشغول به تحصیل شود و علوم متداول زمان خود را همچون صرف و نحو، منطق، حکمت مشایی، حکمت اشراق، طبیعیات، ریاضیات، فقه، اصول، حدیث، قرائت، و تفسیر به خوبی بیاموزد و از محضر استادانی چون خواجه علی سمرقندی و محمد جاجرمی استفاده کند.
در این دوره بود که جامی با تصوّف آشنا و مجذوب آن شد به‌طوریکه در حلقه مریدان سعدالدین محمد کاشغری نقشبندی درآمد و به تدریج چنان به مقام معنوی خود افزود که بعد از مرگ مرشدش (۸۶۰ ه‍.ق برابر با ۱۴۵۵ م) خلیفه طریقت نقشبندیه گردید. پس از گذشت چند سالی جامی راه سمرقند را در پیش گرفت که در سایه حمایت پادشاه علم دوست تیموری الغ بیگ به کانون تجمّع دانشمندان و دانشجویان تبدیل شده بود. در سمرقند نیز نورالدّین توانست استادانش را شیفته ذکاوت و دانش خود کند. او که سرودن شعر را در جوانی آغاز کرده و در آن شهرتی یافته بود، با تکیه زدن بر مقام ارشاد و به نظم کشیدن تعالیم عرفانی و صوفیانه به محبوبیتی عظیم در میان اهل دانش و معرفت دست یافت.
جامی به افتادگی و گشاده‌رویی معروف بود و با اینکه زندگی‌ای بسیار ساده داشت و هیچ‌گاه مدح زورمندان را نمی‌گفت، شاهان و امیران همواره به او ارادت می‌ورزیدند و خود را مرید او می‌دانستند. جانشینان الغ بیگ خصوصاً سلطان حسین بایقرا و امیر او علیشیر نوایی تا آخر عمر او را محترم می‌داشتند و اوزون حسن آق قویونلو، سلطان محمّد فاتح پادشاه عثمانی و ملک الاشراف پادشاه مصر از ارادتمندان او بودند.
قسمت هایی از کتاب نفحات الانس

[پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم خطاب به ابوذر فرمود]: ای ابوذر! دنیا زندان مومنان و بهشت کافران است و هیچ مومنی صبح نمی کند در دنیا مگر محزون و مغموم، و چگونه محزون نباشد و حال آن که خدا او را وعید فرموده است که وارد جهنّم خواهد شد و وعده نفرموده است که از آن بیرون خواهد آمد و نجات خواهد یافت و در دنیا ملاقات می نماید و به او می رسد مرض ها و دردها و مصیبت ها و امری چند که او را به خشم می آورد و ظلم بر او می کنند و کسی نصرت و یاری او نمی کند و در آن مظلوم بودن، امید ثواب دارد. پس مومن به این جهت ها در دنیا حزین است تا از دنیا مفارقت نماید. چون از دنیا بیرون رفت، می رسد به راحت و کرامت و نعمت. ای ابوذر! هیچ عبادتی از عبادت های خدا ثواب ندارد مثل درازی و بسیار اندوه. بدان که حقّ سبحانه و تعالی دنیا را برای راحت مومن خلق نکرده است و در خور مراتب ایمان، بلاها و احزان به ایشان می رسد. و برای دانستن حقیقت این مقال، نظر در احوال انبیا و اوصیا و محنت های اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم کافی ست به حسب و تجربه معلوم است که هیچ چیز نفس آدمی را اصلاح نمی کند و هوا را ملایم نمی گرداند مانند بلاها و مصائب و موجب زهد در دنیا و توجّه به جناب اقدس ایزدی می گردد.

اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب نفحات الانس" ثبت می‌کند