یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود جز خدای مهربون دیگه هیچ کسی نبود اون زمونای قدیم توی جنگلی قشنگ سه تا دایناسور بودن هر کدومشون یه رنگ اوّلی که آبی بود پر می زد توی هوا دومی سبز و زرنگ راه می رفت تو چمنا سومی قرمزی بود یه کمی سر به هوا گوش کنید به قصّه ی سه تا دوست خوب ما و...