هلیا میان بیگانگی و یگانگی هزار خانه است. آن کس که غریب نیست شاید که دوست نباشد. کسانی هستند که ما به ایشان سلام می گوییم و یا ایشان به ما. آن ها با ما گرد یک میز می نشینند، چای می خورند، می گویند و می خندند. «شما» را به «تو»، «تو» را به هیچ بدل می کنند. آن ها می خواهند که تلقین کنندگان صمیمیت باشند. می نشینند تا بنای تو فروبریزد. می نشینند تا روز اندوه بزرگ. آن گاه فرارسندهٔ نجات بخش هستند. آنچه بخواهی برای تو می آورند، حتّی اگر زبان تو آن را نخواسته باشد، و سوگند می خورند که در راه مهر، مرگ چون نوشیدن یک فنجان چای سرد، کم رنج است. تو را نگین می کنند در میان حلقهٔ گذشت هایشان. آن ها به مرگ و روزنامه ها می اندیشند. برفراز گردابی که تو واپسین لحظه ها را در آن احساس می کنی، می چرخند و فریاد می زنند که من! من! من! من!
بخواب هلیا، دیر است. دودْ دیدگانت را آزار می دهد. قماربازها تا صبح بیدار خواهندنشست و دود، دیدگانت را آزار خواهدداد. آن ها که تا سپید صبح بیدار می نشینند ستایشگران بیداری نیستند.
هلیا! بدان که من به سوی تو باز نخواهم گشت. تو بیدار می نشینی تا انتظار پشیمانی بیافریند. بگذار تا تمام وجودت تسلیم شدگی را با نفرین بیامیزد. زیرا نفرین بی ریاترین پیام آور درماندگیست. هلیا! شب های اندوهبار تو از من و تصویر پروانه ها خالی ست.
چه کسی میتواند بگوید "تمام شد" و دروغ نگفته باشد
مامان من وقتی اینو خونده بو اسمم و گزاشت هلیا🗿✨️
چقدر غم داره این کتاب،حتما بخونیدش
قیمت واقعیه؟
در خیابان ملل هیچ کس را دوست نمیدارم…🥀 بینظیره این کتاب
سبک کتاب جریان سیال ذهن هست. زمان داستان مدام تغییر میکنه. شاید بهتر باشه قبل از خریدن این کتاب، چند صفحه از پی دی اف این کتاب رو بخونید، که ببینید خوشتون میاد یا نه.
«دیگر نگاه هیچکس بخار پنجرهات را پاک نخواهد کرد.»
کتابی سرشار از واژهها و توصیفات ادبی👌
خیلی چرته فقط برای نمره دارم نقدش میکنم اصلا معلوم نیس چی به چیه🤕
از درک شما دوره، چون سواد نداری
درک میکنم که متوجه نشده باشید. قلم جناب ابراهیمی بسیار ادبی و قوی هست به خصوص که با خلق شیوههای جدید همچون “همخوانی تصویر و کلام” و “نثر شاعرانه” توانستن به سبک خاص نویسندگی خودشون رو داشته باشن اثار دیگه ای از ایشون هست که ممکنه دوست داشته باشید پیشنهاد میکنم کمی در مورد اونها تحقیق کنید
اتفاقا قلم بسیار زیبا وآموزتده
واقعا چرنده اونهایی که میگن سواد نداری و درک نکردی در واقع چی دیدن تو این کتاب ؟ مثل جملات اینستاگرامی که کاربران ناشناس نوشتن ،هیچ حرفی برای گفتن نداشت یک سری دلنوشته به عشقش این همه تعریف الکی نداره
لطفاً کتاب بازی عشق و مرگ رمان رولن رو هم بگذارید. ممنون
داستانی بسیار زیبا با نثر خاص نادر ابراهیمی درباره عشق و مشکلات و سختیهای عاشقی...
من باغهای نارنج شهرم را دوست میدارم.... متنی زیبا و عالی
تجربهی خوب و لذت بخشی بود خواندن این کتاب . پیشنهادش میکنم
سکوت، اثبات تهی بودن نمیکند. اینک آنکه میگوید تهی ست_ و رفتگران بی دلیل نیست که شب را انتخاب کرده اند... مثل دیگر کتابهای آقای ابراهیمی عالی بود✍️☘️