کتاب غرب غم زده

The Lonesome West
کد کتاب : 738
مترجم :
شابک : 978-600-7806-50-0
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 120
سال انتشار شمسی : 1403
سال انتشار میلادی : 1997
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 18
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

غرب دلگیر
The Lonesome West
کد کتاب : 2311
مترجم :
شابک : 978-0050634486
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 92
سال انتشار شمسی : 1403
سال انتشار میلادی : 1997
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 3
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

غرب مغموم
The Lonesome West
کد کتاب : 49999
مترجم :
شابک : 978-6003261952
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 96
سال انتشار شمسی : 1399
سال انتشار میلادی : 1997
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 5
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

معرفی کتاب غرب غم زده اثر مارتین مک دونا

کتاب غرب غم زده، نمایشنامه ای تحسین شده اثر نویسنده ی ایرلندی، مارتین مک دونا است که برای نخستین بار در سال 1997 انتشار یافت. این نمایشنامه، پر از جملات طنزآمیز، گزنده، هوشمندانه و منحصر به فرد مک دونا است. داستان این کتاب به دو برادر با نام های ولین و کلمن می پردازد که پس از مرگ پدرشان به تنهایی در خانه ی او زندگی می کنند. برای آن ها غیر ممکن است که روزی را بدون دعوا و مشاجره بر سر ساده ترین و بی اهمیت ترین موضوعات روزمره سپری کنند. تنها کشیشی جوان به نام پدر ولش است که فکر می کند آمادگی این را دارد که قبل از تبدیل شدن جر و بحث های جزئی این دو برادر به جنگی تمام عیار و خونین، میان آن ها آشتی و صلح برقرار کند.

کتاب غرب غم زده


ویژگی های کتاب غرب غم زده

برنده ی جایزه ی آلفرد رادوک سال 2002

این کتاب با نام «غرب مغموم» توسط افراز نیز به چاپ رسیده است.

مارتین مک دونا
مارتین فارانان مک دونا، زاده ی 26 مارس 1970، نمایشنامه نویس، فیلمنامه نویس و کارگردان ایرلندی/انگلیسی است.مک دونا در لندن و در خانواده ای ایرلندی به دنیا آمد. پدر و مادرش در سال 1922 به ایرلند بازگشتند و او و برادرش(که او هم نویسنده است)را در لندن گذاشتند. مک دونا، مکان شش نمایشنامه ی اول خود را شهر گالوی انتخاب کرد؛ شهری که او در کودکی تعطیلاتش را در آن سپری می کرد. اولین اثر حرفه ای مارتین مک دونا در سال 1996 به چاپ رسید.
نکوداشت های کتاب غرب غم زده
Hilarious and exciting.
فوق العاده خنده دار و هیجان انگیز.
Daily Telegraph Daily Telegraph

An extraordinary play.
نمایشنامه ای خارق العاده.
Guardian Guardian

One of the great events of the contemporary Irish theatre.
یکی از بزرگترین رویدادهای تئاتر معاصر ایرلند.
Irish Times

قسمت هایی از کتاب غرب غم زده (لذت متن)
کلمن: کتری هم حواله م بکنی، من دست به اجاق تو نمی زنم. ولین: همینه که می گی، اجاق من. کلمن: پول کوفتی هم بدی، دست به اجاقت نمی زنم. ولین: خب من پول کوفتی نمی دم که تو دست بزنی به اجاق من. کلمن: خودم خوب می دونم پول نمی دی، توی کوفتی ای که آب از دستت نمی چکه.

کلمن: همیشه بهترین هان که می رن جهنم. من با اینکه زدم کله ی بابای بینوا رو پکوندم، احتمالا صاف برم بهشت. تا وقتی اعتراف می کنی جات تو بهشته. کاتولیک بودن اینش خوبه. می تونی با تیر کله ی باباتو بزنی و اصلا هم مهم نباشه. ولین: خب یه کم که مهم هست. کلمن: یه کم مهم هست ولی خیلی نه.

ولین: تو کشیش خوبْ منطقه ای هستی ها، یکی شون خانومشو کشته، با تبر زده فرق سرش، اون یکی مامانشو، با سیخ بخاری مغزشو درآورده، اون وقت کاری که تو باهاشون می کنی فقط گپ زدنه؟ هوه آره دیگه. ولش: قطعا کاری که من می تونم بکنم اینه که اگه دادگاه و پلیس... ولین: دادگاه و پلیس برن به جهنم. شنیده م یارویی که تو نماینده شی مقامش بالاتر از دادگاه و پلیس کوفتی بوده. ولش: (غمگین) من هم همینو شنیدم قطعا. حتما اشتباه شنید ه م دیگه. انگاری خدا تو این شهر اختیاری نداره. اصلا هیچ اختیاری نداره.