شبگیر [sabgir] صبح و سحرگاه، وقت سحر، سحرگاه، اول صبح. حرکت مسافر پیش از سحر، آخر شب، کسی که در آخر شب جهت عبادت برخیزد. نام مرغی که در وقت صبح با صدای حزین می خواند. مرغ شبگیر. دگر روز شبگیر هم پر خمار بیامد تهمتن بیاراست کار به شبگیر شمشیرها بر کشیم همه دامن کوه لشگر کشیم
درود بر شما گنجینهای ارزنده و سرشار از آگاهی و دانش که بهویژه برای شاهنامهپژوهان بسیار کارگشاست. کوشش و پشتکار فراگیر نگارندهی ارجمند که با دانش شایان خود، فراتر از فرهنگ، یک دانشنامهای سودمند را سامان دادهاند، جای سپاس فروان دارد. پاینده و بهروز باشید