مطالب جالب شاهدان عینی… بینشی جذاب از دیکتاتور و رژیم او
... برداشتی متناوب ستایش آمیز، بالینی، جذاب و ترسناک در مورد یکی از شرورترین مردان تاریخ.
مثل هر دختر جوانی دلم میخواست باواریا را ببینم. می گفتند خیلی متفاوت تر از مرکز آلمان است، جایی که در آنجا بزرگ شده و بیست و دو سال زندگی کرده بودم؛ بنابراین در بهار ۱۹۳۰ به مونیخ آمدم و دنبال کار کشتم. از قبل اطلاعی از وضعیت اقتصادی مونیخ نداشتم؛ بنابراین از تعداد اندک فرصتهای شغلی و نرخ پایین دستمزد خیلی تعجب کردم. برخی پیشنهادهای کاری را به امید یافتن کار بهتر رد کردم؛ اما خیلی زود شرایط بدتر و پس انداز کمی که داشتم تمام شد. از آنجایی که با میل خودم از منشی گری وکیل دادگستری ناگولد استعفا داده بودم که سکوی پرشی به باواریا بود، نتوانستم از مزایای بیکاری استفاده کنم.
فقط کم مونده سگ هیتلر خاطره بنویسه
دقیقن ! حالا اگر واقعیت تاریخ رو بخونی میبینی همین آدمها تا هفتههای آخر از هیتلر بدتر بودن و دنبال منفعت خودشون
واقعا جالب بود 😀