آدام فارمر، با دوچرخه و با قدرت راهی سفر میشود. برای پدرش. بیآنکه بداند این سفر به کشف راز، گذشته فراموششده و هویت گمشده او ختم میشود. فارمر رازی دارد که خودش هم از آن بیخبر است.
من پنیرم جوایز زیادی را از آن خود کرده است: کتاب تقدیرشده اتحادیه آمریکا، بهترین کتاب سال کتابخانه کنگره کتاب کودکان، بهترین کتاب سال به انتخاب مجله اسکول لایبرری، کتاب برگزیده مجله هرن بوک و نامزد جایزه کتاب نوجوان کاج آبی کلرادو.
رابرت کورمیه، با آثار درخشانش چهره ادبیات نوجوان را تغییر داد. او این توانایی را دارد که از معمولیترین اتفاقات وحشت بیافریند. در سال 1991 جایزه مارگارت ای. ادواردز به افتخار یک عمر قلم زدن برای نوجوانان به او تعلق گرفت.
بی توجه به خستگی و درد رکاب می زنم. عزمم را جزم کرده ام بروم راتربرگ. هوای سرد را می کشم و به درون و سرما ریه هایم را نوازش می کند. پیشانی ام خیس عرق می شود و کلاه را تا گوش هایم پایین می کشم. هنوز کلی راه مانده...
چند سالی از اینکه خوندمش میگذره، اون موقع خیلی برام گنگ بود. ولی واقعا توی داستان غرق شدم.. با آدام و دوچرخهش پیش میرفتم و هیجان زده میشدم که آخرش به کجا میرسه ! باید دوباره بخونمش •-•
بهترین کتابی که خوندم و با اینکه چندین سال ازخوندنش میگذره همچنان با جزییات تو ذهنم مونده و دوووسش دارم البته من با ترجمهی خانم زهره شادرو کتاب رو خوندم که بسیار عالی و روان ترجمه شده بود
اونقدر قوی بودکه بعد از خوندنش تا بیست و چهار ساعت خودم نباشم. عالی بود اما نه برای نوجوان من فکر میکنم گروه سنی بالاتری رو شامل میشد. حداقل اواخر نوجوانی. شخصیت پردازی عالی بود. پایان بندی و اسم کتاب فوقالعاده. توصیه میکنم