یکی از صادرات برتر ژاپن.
به شکل غیرمنتظره ای قدرتمند... تکان دهنده.
هم اسرارآمیز و هم به گونه ای کاملا آشنا.
جونکو گفت: «من دارم می رم دم ساحل آتیش بازی.» کایسوکی با اخم پرسید: «باز هم میاکی؟ شوخیت گرفته؟ می دونی که، فوریه ست. ساعت هم دوازده شبه. الان می خواین برین آتیش درست کنین؟» «مشکلی نیست. تو نمی خواد بیای. من خودم می رم.» کایسوکی آهی کشید؛ «نه، می آم. یه دقیقه وقت بده لباس عوض کنم.» آمپلی فایرش را خاموش کرد، روی زیرشلواری اش شلوار پوشید، پولیور، و رویش ژاکتی کرک دار که زیپش را تا دم چانه داد بالا. جونکو روسری ای پیچید دور گردنش و کلاهی بافتنی هم سرش گذاشت. وقتی داشتند می رفتند سمت ساحل کایسوکی گفت: «دیوونه این شماها، چی تو آتیش درست کردن هست که این قدر باهاش کیف می کنین؟»
مشکل اینه که هرگز به من چیزی ندادی. یا دقیقتر بگم چیزی در درونت نیست که بتونی به من بدی.
دلیل نداره چیزی رو که با چشمت می بینی، واقعی باشه.
در این مطلب می خواهیم با برخی از بزرگترین نویسندگان ژاپنی بیشتر آشنا شویم
در این مطلب، نکاتی ارزشمند را درباره ی چگونگی نوشتن داستان های کوتاه خوب با هم می خوانیم
ادبیات این سرزمین بسیار وسیع، نمایانگر وجوه مختلفی از زندگی مردم ژاپن، ابزاری برای قدردانی از سنت ها و همدلی آن ها با طبیعت است
در دست گرفتن جایزه نوبل ادبیات برای همه نویسندگان یک آرزو و رویا است. اما این رویا برای همه محقق نشد.
هاروکی موراکامی چهارده رمان و چندین داستان کوتاه دارد و بدون تردید می توان او را یکی از مشهورترین نویسنده های معاصر جهان در نظر گرفت.
سورئالیسم را بیشتر با هنرهای تجسمی می شناسند اما در واقع، این جنبش نه تنها در هنرهای تجسمی، بلکه در ادبیات ریشه دارد.
موراکامی تا به حال بیش از 30 کتاب نوشته، چندین و چند جایزه ی معتبر را از آن خود کرده و آثارش به 50 زبان مختلف ترجمه شده است. او را همچنین می توان محبوب ترین نویسنده ی حال حاضر دنیا برشمرد
این کتاب رو به آغوش باید کشید. شیرینی و سادگیِ رئالیسمِ جادوییش با روح آدم بازی میکنه. از خوندن تک تک داستان هاش لذت بردم. موراکامی واقعا داستان نویس قوی و خلاقیه.
از اون سبک نوشتههایی که علاقه دارم نیست، ولی دو سه تا داستانش جالب بود برای من. همون طور که دوستمون گفت، جنسیت افراد گاه برای خوانندهی غیرژاپنی مبهمه. ترجمهی نشر چشمه اصلا پاورقی توضیحی نداشت و گاه این تنبلی مترجم خیلی نمود داشت.
من نشر چشمه خواندم که ترجمه خوبی داشت.
از سبک نوشتنش که باورهای ژاپنی هارو در خودش داره خوشم میاد ❤️
داستان (ابر قرباغه توکیو را نجات داد) خیلی قشنگه
داستان "شیرینی عسلی" خیلی شیرین و جذاب بود
از مواکامی داره خوشم میاد.. مشکلم فقط باهاش اسمهای شخصیت هاست .. جنسیتشون رو نمیفهمم و مترجم هم کمک زیادی نکرده در این باب
معمولاً ادامهٔ متن رو بخونی متوجه میشی
ترجمه سما قرایی را موجود کنید، لطفاً 🙏
داستان این کتاب روایت شش داستان از شش نفر هست که در نقاط مختلف دنیا زندگی میکنند و زلزله ژاپن بر زندگی آنها اثر میگذارد. نویسنده به خوبی اثر این واقعه را بر زندگی مردم ژاپن شرح میدهد و خواننده را تحت تاثیر قرار میدهد.
از مجموعه داستانهای کوتاه موراکامی که ممکنه برا کساییکه این سبک رو دوست ندارم خستهکننده باشه