«داستایفسکی» چه حقایقی را در مورد انسان ها آشکار کرد و چگونه به مسیر ادبیات، شکل و جهت داد؟
این مقایسه، با توجه به تعداد ترجمهها، سبب آشنایی بیشتر و بهتر با این شاهکار تاریخ ادبیات شده و در انتخاب ترجمهای که بیشتر میپسندید، کمکحالتان است.
در این مقاله قصد داریم به حقایقی مهم، جالب توجه و کوتاه درباره ی زندگی فئودور داستایفسکی بپردازیم.
نویسندگان پرتعدادی در «ادبیات روسیه» ظهور کرده اند که ایده های ژرف، آثار ادبی و توانایی آن ها در داستان سرایی در طول زمان طنین انداز بوده است.
«شبهای روشن» نیز مانند همهی شاهکارهای داستایفسکی، از منظری انسانی و روانشناسانه پرداخت شده است.
داستان های او، یکی از اصلی ترین پایه های ادبیات روسیه را تشکیل می دهند.
درد اینجاست که آدمیزاد روی زمین تنهاست" "نازنین" داستایوفسکی، درباره دوست داشتن، ترس، تصادفات و ترس از دوست داشته شدنه. به شخصیتهای کتابهای داستایوفسکی، هیچ خردهای نمیشه گرفت، چون واقعیان، به نوعی خود ما هستن؛ نه افرادی که کارهاشون یک جورهایی شعارزده باشه. این داستان درباره یک مرد چهل ساله و یک دختر شانزده سالهست؛ داستانی عمیق و انگار بیانتها. من از خوندنش لذت بردم و در آینده دوباره مطالعه میکنم کتاب رو.
کتاب ضربه خورده بود جلدش خراب شده بود متاسفانه
کتاب خوش خوانی بود ولی بایک بار خواندن بنظرم قابل درک نیست یه مقدار فنی وپیچیده است وخاص وبا آثار دیگه داستایوفسکی کلی تفاوت داره .
داستایوفسکی در این کتاب سعی کرده که به جنبههای روانی یک رابطه اشاره کند، کتاب تا حدی تیره است. کتاب نسبتا کوتاه و خوش خوان است
کاش این کتاب زودتر موجود بشه :)
اولین کتابی بود که از داستایفسکی خوندم عجیب و غمگین بود اینکه چجور انزواطلبی و غرور میتونه روی اطرافیان هم اثر بذاره و البته هنوز هم کمی در درک مفهموم کلی داستان در عجبم
✍ این رمانک بعد از شبهای روشن، جزو بهترین رمانکهای داستایوفسکی محسوب میشه. یک فضای متفاوت و با برداشت متفاوت دیگر، منتها درونمایهی همهی آثار یکیه. به رخ کشیدن یک نوع دیگر از بدبختی ... . دید داستایوفسکی از انواع بدبختیها واقعا جالب، قشنگ و هنریه، ریزجزییاتی که درحالت عادی و در جامعه، شاید اصلا دیده نشن و بهشون پرداخته نشه اما از اهمیت بالایی برخوردار هستن که داستایوفسکی عزیز به قشنگیِ تیره و تار برامون به نمایش گذاشته.
خیلی زیبا بود. مرا یاد غم کتاب وداع با اسلحه انداخت. از شبهای روشن نیز غمگین تر..
با سلام. کتاب از لحاظی کلنجار ذهنی گویند با خودش است یک خط زمانی پیوسته دارد و برای خواندن این کتاب رو پیشنهاد میکنم و اینکه داستان روانی دارد اما تک تک حروف این کتاب با تفکر نوشته شده که باعث خوب بودن داستان میشود
بهتر از داستایفسکیم داریم مگه؟
ما گشتیم نگرد نیست
اره داریم تالستوی
قطع کتاب پالتوئی ست نه رقعی. لطفا اصلاح شود.
سلام ، سپاس از توجه شما، اصلاح شد
داستایفسکی تک تک کلمات را هوشمندانه و مثل قطعات پازل کنار هم چیده تا در یک رمان کوتاه، دوباره قدرت تصویرسازی و شخصیت سازی خودش را به رخ بکشد. شخصیت اصلی آدمی است از تبار راسکولنیکف و دیگر قهرمانهای داستایفسکی: مطرود، پیچیده، خود برتر انگار، تنها و جوینده عشق پایدار. با داستانی کوتاه، جذاب و کوبنده از یک استاد حقیقی روبهرو خواهید شد.
چرا انقدر زود چاپش تموم شد!