کتاب هیدرا : تماشاخانه ی رویابین ها

سال 1960 است و جهان در آستانه انقلاب فرهنگی، سیاسی، و هنری است. در جزیره یونانی هیدرا، یک کلونی متشکل از شاعران، نقاشان و موسیقیدانان تشکیل شده است و همگی آمده بودند هیدرا تا با درونشان در صلح قرار بگیرند. در مرکز این حلقه از هنرمندان ، اکسل جنسن گیرا و درک نشدنی، همسر او ماریان ایهلن، و یک شاعر جوان کانادایی به نام لئونارد کوهن قرار دارند.
هنگامی که اریکا هجده ساله به دنیای آنها سر می زند، او تازه از قایق لندن خارج شده است و چیزی جز دفترچه های خالی و اشتیاق سوزان برای ترک خانه در پی مرگ مادرش ندارد. در میان این هنرمندان، او آرمانشهری در حال آشکار شدن پیدا خواهد کرد که در آن همه چیز مورد آزمایش قرار می گیرد - ماهیت هنر، روابط، و بی گناهی خودش.
«تماشاخانه ی رویابین ها» که سرمست‌کننده و غوطه‌ورکننده است، یک برداشت افسون‌کننده درباره زیبایی بین ساده لوحی و بی‌رحمی، هرج و مرج و آرمان‌شهر، هنرمند و الهه است - و درباره جنگ‌هایی که بین مردان و زنان در میدان‌های نبرد نبوغ به راه افتاده است.