سرشار از جادو، موجودات اسطوره ای، و خطر.
یک روایت اول-شخص بهنگام و پرانرژی.
یک داستان فانتزی عالی که بچه ها را برای روایت های بیشتر، مشتاق نگه می دارد.
مامان «امیلی»، دست هایش را با چنان خشونتی تکان می دهد که اگر می دیدید، با خودتان می گفتید حتما ماجرا خیلی مهم تر از این بوده که شاهزاده خانم کوچولوی پر فیس وافاده اش را کمی هل داده باشم. این «امیلی» بود که اذیتم کرد، من بهش کاری نداشتم. تقصیر من نبود که تعادلش را از دست داد و جلوی همه روی ماتحتش پخش زمین شد.
«امیلی» پشت سر مامانش ایستاده و دار و دسته اش دورش حلقه زده اند. دستشان را گذاشته اند روی دهانشان، پچ پچ می کنند و از آن طرف در، من را می پایند. اینجور که پیداست، بی صبرانه منتظرند تا من را تنها گیر بیاورند. به صندلی ام لم می دهم تا جلوی چشمشان نباشم. این دفعه جدی جدی گل کاشتی، «آماری»!
در باز می شود و خانم «گرنت» با قدم های بلند می آید داخل. «امیلی» هم پشت سرش است. روی صندلی هایی می نشینند که بیشترین فاصله را از من دارند و هیچ کدامشان در چشم هایم نگاه نمی کنند. انگار تمام فضای دفتر پر می شود از احساس بیزاری این دو نفر نسبت به من. اخم می کنم و دست به سینه می نشینم؛ من هم نسبت به جفتشان همین احساس را دارم.
واقعا خیلی جذاب و هیجان انگیز. برای اونهایی که معمایی و فانتزی دوست دارن پیشنهاد میشه . هر چند رئالیسم جادویی هم هست. من از نشر پرتقال خوندم و سانسور داشت (به صورت غیر مستقیم کرده بودن) با اینکه صحنه خاصی نبود . مثلا یه جا دیلن دست آماری رو میگرفت سانسور بود و به جاش میگفت آستین م رو گرفت . یا یه جا.... اگه کسی از نشری خونده که سانسور نداره بگه. پرتقال زیاد روی کرده واقعا
من چند صفحه اول کتاب رو که خوندم واقعا ازش خوشم اومد.یه کتاب هیجان انگیز و فانتزی(میتونید چند صفحه اول کتاب رو از سایت نشر پرتقال دانلود کنید و بخونید)
قیمت کتابها چرا آنقدر فرق داره؟