این رمان، هم ابزاری برای خلق تصاویر واقعگرایانه و پرجزئیات از جنگ است و هم روشی برای پرداختن به سرخوردگی ها و در هم شکستنِ توهمات رایج در زمانهی خود.
این رمان به اثری پیشگام در استفاده از تعداد زیادی از تکنیک های ادبیِ «مدرنیستی» تبدیل شد، از جمله «جریان سیال ذهن»، «روایت غیرخطی»، و بازی با کلمات به شکلی نوآورانه.
یک صحنهی «فلشبک»، چه خاطرهای واضح باشد و چه رویایی آشفته، دریچهای رو به اتفاقاتی در گذشته است که اطلاعاتی مهم و تأثیرگذار را در مورد داستان آشکار می کند.
«قصه های پریان» در اغلب اوقات کودکان را وارد جهانی سرشار از رویدادهای فانتزی می کنند، اما حتی پس از پشت سر گذاشتن دوران کودکی، حقایق اخلاقیِ این داستان ها در قلب و ذهن ما باقی می ماند.