کتاب چهار سخنگوی وجدان ایران

Four Iranian Spokesmen
(فردوسی، مولوی، سعدی، حافظ)
کد کتاب : 15635
شابک : 978-9643411510
قطع : وزیری
تعداد صفحه : 256
سال انتشار شمسی : 1400
سال انتشار میلادی : 1999
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 17
زودترین زمان ارسال : ---

معرفی کتاب چهار سخنگوی وجدان ایران اثر محمد علی اسلامی ندوشن

"چهار سخنگوی وجدان ایران" کتابی است به قلم "محمد علی اسلامی ندوشن"، که در آن سرگذشت ایران را از زبان چهار گوینده ی برتر و بزرگ ایرانی یعنی "فردوسی، مولوی، سعدی، حافظ" تعریف می کند. مقالاتی که در مجموعه ی حاضر گرد آمده اند، در واقع نسخه ی بازنویسی شده از یک سلسله سخنرانی هستند که در اواخر دهه ی هفتاد، با محوریت اندیشه ی "فردوسی، مولوی، سعدی، حافظ" ایراد شد.
از آن جایی که مطالب این سخنرانی پیش از انتشار این کتاب در جایی مکتوب نبود، دکتر "محمد علی اسلامی ندوشن" اقدام به بازگردانی نسخه ی شفاهی به نسخه ی مکتوب نموده اند که به جز اصلاحات جزئی، عینا مطالب همان سخنرانی ها را در برگرفته و تا جایی که امکان پذیر بوده، لحن شفاهی و طبیعی سخنان نیز حفظ شده است.
دکتر "محمد علی اسلامی ندوشن" کتاب "چهار سخنگوی وجدان ایران" را با فردوسی آغاز کرده و از وی به عنوان سخنگوی پیروزی نیکی بر بدی یاد کرده است. در ادامه با بررسی غزل ها و مثنوی مولوی، او را که سخنگوی یگانگی انسان هاست خواهیم شناخت و پس از مولوی، نوبت به سعدی می رسد. نگارنده سعدی را سخنگوی ضمیر آگاه ایرانی می داند و این مساله را در پرداخت به غزل های وی، تجزیه و تحلیل می کند. آخرین چهره از کتاب "چهار سخنگوی وجدان ایران"، حافظ است که همچون همشهری شیرازی خود، او هم سخنگوی ضمیر ایرانیان است با این تفاوت که حافظ سخنگوی ضمیر ناآگاه آنان می باشد. در پایان هر قسمت از کتاب، بخشی با عنوان پرسش و پاسخ قرار دارد که در آن سوالاتی که در پایان هر یک از جلسات سخنرانی مطرح شده، در کنار پاسخ های آن ارائه شده است.

کتاب چهار سخنگوی وجدان ایران

محمد علی اسلامی ندوشن
محمدعلی اسلامی ندوشن (زادهٔ ۱۳۰۴ش/۱۹۲۵م، ندوشن، یزد) شاعر، منتقد، نویسنده، مترجم و پژوهشگر ایرانی است.محمدعلی اسلامی ندوشن، در شمار شاعران توانا و نویسندگان برجستهٔ ایرانی است. وی به رغم توانایی های شعری اش، از زبان شعر کمتر استفاده کرده، و بیشتر به تألیف آثار انتقادی و تحلیلی پرداخته است؛ اما آنچه از سروده های وی چاپ شده و در دسترس قرار گرفته است، نمودار ذوق سرشار و قریحهٔ تابناک او در شاعری می باشد.وی بیشتر اوقات خود را صرف در تحقیق آثار علمی و ادبی ایران و ترجمه آثار نویسندگان جهان کرده اس...
دسته بندی های کتاب چهار سخنگوی وجدان ایران
قسمت هایی از کتاب چهار سخنگوی وجدان ایران (لذت متن)
مأموریت شعر در زبان فارسی قدری با جاهای دیگر فرق دارد. در زبانهای دیگر آن را بیشتر برای تلذّذ هنری می خواهند، ولی ما علاوه بر آن می خواهیم از آنها بیاموزیم که که بوده ایم و چه بوده ایم. در دوران بعد از اسلام، تاریخ ایران به گونه ای سیر کرده است که قوم ایرانی کلام شاعرانه را به عنوان یک غشاء دفاعی بر خود بپوشاند: از بد حادثه این جا به پناه آمده ایم... از این رو، وزنه فرهنگ ایران، و محصول نبوغ ایرانی بیشتر از هر چیز بر شعر متمرکز گشت. ما در این مرحله از تاریخ خود، بسیاری از چیزها را دادیم و در ازای آنها چند اثر بزرگ گرفتیم. این نشان می دهد که در هر حال، ایرانی درگیر و دار حوادث، سرزندگی خود را از دست نداده است. اکنون باید ببینیم که در روزگار ما با دگرگونی شگرفی که در کار دنیا راه یافته، چه پیامی می توانیم از این آثار بگیریم. این پیام حالت دوگانه ای دارد: از یک سو ما را می کشد به طرف ارتفاع، به جانب معنویتی لطیف، و از طریق آن ما را کمک می کند تا قشری را که زندگی جدید از فلز بر روح ما کشیده، کم فشار سازیم. اما از سوی دیگر، باید مراقب باشیم که به لای لای شعر در خواب نرویم. از بیدار بودن باز نمانیم. شیوه تفکر اشراقی، اگر به انحطاط بیفتد به نازایی و آشفتگی سر می زند، باید کشانده شود به منطق و نظم تا موازنه ای میان عقل و احساس پدید آید. نیازهای دنیای امروز نیروی عقلانی تازه ای می طلبد. اگر بپذیریم که اندیشه مادر کردار است، باید درخت اندیشه را سرسبز نگاه داشت. شعر فارسی چون محصول تجربه ممتد قوم ایرانی در سرزمینی پرحادثه است، هیچ حرفی نیست که ناگفته گذارده باشد، هیچ زاویه ای از زوایای تأمل نیست که نکاویده باشد. با بیانی بسیار دلنشین، و به این علت است که زمانی از دروازه چین تا کناره مدیترانه، و از جیحون تا سند را در تسخیر خود داشته است. چهار گوینده بزرگی که در این جا از آنها یاد کردیم، نموداری از نامیرایی آتش ایران هستند. ادب فارسی در مجموع، رو به گشایش، روشنایی و گرمی داشته، رو به جستجو. اگر ایرانی در این دوره از تاریخ خود، بیشتر وقت خود را به سخن گویی گذرانده، برای آن است که راه کردار در برابرش خالی از سنگلاخ نبوده. اکنون دیگر زمان آن رسیده که از حرف باز آید، و به کردار روی برد. ناگزیر است چنین کند، زیرا ادامه هستیش در گرو آن است. در ادب فارسی آمیختگی عجیبی از شادی و اندوه دیده می شود. از یک سو در طبع ایرانی شادی و بهار است. از سوی دیگر زندگی او خالی از چاشنی اندوه نبوده است. چه شاهنامه و چه سایر کتابها گواه آنند. امیدوار باشیم که با تغییر دیدگاه، بتوان مسیر اندوه را برگرداند.