کتاب قانون فکر

The Rule of Thoughts
(شکارچیان مجازی 2)
کد کتاب : 28593
مترجم :
شابک : 978-6004627450
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 332
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2014
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 5
زودترین زمان ارسال : 30 اردیبهشت

«جیمز دشنر» از نویسندگان پرفروش نیویورک تایمز

معرفی کتاب قانون فکر اثر جیمز دشنر

کتاب «قانون فکر» رمانی نوشته «جیمز دشنر» است که نخستین بار در سال 2014 به چاپ رسید. گروهی سه نفره از نوجوانان علاقه مند به بازی های ویدیویی، به نبرد با برنامه ای کامپیوتری می روند که قصد دارد به هر طریقی که شده، ارتشی مجازی را وارد واقعیت انسان ها کند. «مایکل» متوجه شد که خودش، چیزی بیش از یک «تانجنت» نیست: بخشی جدا افتاده از یک کد کامپیوتری که خودآگاهی به دست آورده است. «مایکل» که اکنون در مغز نوجوانی به نام «جکسون پورتر» دانلود شده، باید دوستانش را بیابد و از «کین» پیشی بگیرد: «تانجنت» شروری که اکنون می تواند از طریق ترکیب خودآگاهی «تانجنت ها» با بدن انسان ها، خواسته هایش را دنیای واقعی عملی کند.

کتاب قانون فکر

جیمز دشنر
جیمز اسمیت دشنر، زاده ی 26 نوامبر 1972، نویسنده ی آمریکایی است.دشنر در جورجیا به دنیا آمد و یکی از شش فرزند خانواده بود. او در 10 سالگی قادر بود تا با ماشین تحریر والدینش به خوبی تایپ کند.دشنر به منظور تحصیل در دانشگاه بریگام یانگ از جورجیا به یوتا نقل مکان کرد و از این دانشگاه در رشته ی حسابداری فارغ التحصیل شد. کتاب های او برای مخاطبین نوجوان هستند و اغلب در ژانرهای ماجرایی و علمی تخیلی قرار دارند.جیمز دشنر به همراه همسر و چهار فرزندش در یوتا زندگی می کند.
نکوداشت های کتاب قانون فکر
An excellent sequel with well-balanced characters that feel real.
دنباله ای عالی با کاراکترهایی خوش-ساخت که واقعی جلوه می کنند.
Kirkus Reviews Kirkus Reviews

A dystopian world in which nothing is what it seems.
جهانی پادآرمانی که در آن، هیچ چیز آن طور که به نظر می رسد، نیست.
VOYA

A gripping story that is sure to please.
داستانی جذاب که بدون تردید برای مخاطبین رضایت بخش خواهد بود.
BookPage BookPage

قسمت هایی از کتاب قانون فکر (لذت متن)
روز قبل، درست بعد از بیدار شدن در بدن تازه اش، پیام هایش را بررسی کرده بود؛ فقط به خاطر این که «کین» گفته بود چنین کاری بکند. وارد صفحه شد اما چیز چندانی در آن نبود. فقط یک یادداشت شوم از خود «کین» بود که از تغییر زندگی اش خبر می داد و می گفت چه اتفاقی افتاده است.

البته «مایکل» فهمید که «کین»، زندگی مجازی «جکسون پورتر» را موقتا برای استفاده شخصی خودش ربوده و حالا آن را به حالت اولیه اش برگردانده بود. فقط کافی بود گیره گوشش را فشار بدهد تا بتواند بیش از آنچه دلش می خواست، درباره این پسر اطلاعات به دست بیاورد.

«مایکل»، بدون ذره ای احساس گناه، بخش زیادی از زندگی اش را صرف هک کردن «ویرت نت» کرده بود اما این فرق می کرد. این کار به هک کردن یا کد زدن نیاز نداشت و فقط نیازمند یک کلیک یا حرکت انگشت بود. او زندگی یک آدم را دزدیده بود و حالا دزدیدن زندگی مجازی آن آدم به نظرش زیاده روی می آمد.