گفت: بسیار خوب، اگر خدایی ما را آفریده باشد، پس باید ما را چیزی مصنوعی بداند. ما حرف می زنیم، بحث می کنیم، می جنگیم، یکدیگر را ترک می کنیم و می میریم. می بینی؟ ما چنان هوشمندیم که بمب های اتمی می سازیم و موشک به ماه می فرستیم. اماهیچ یک نمی پرسیم از کجا می آییم. ما فقط در اینجا هستیم، هر یک در یک مکانی جاگیری کرده ایم و به همین دلیل است که خداوند به ما می خندد؟
شاید در باغ با یک مریخی برخورد نکنی، اما به احتمال زیاد روزی با خودت برخورد خواهی کرد. روزی که این اتفاق بیفتد نیز احتمالا از ترس جیغ کوتاهی خواهی کشید، و چنین واکنشی کاملا درست است چون این قضیه که تو درک کنی یک موجود زنده ساکن در یک سیاره، بر جزیره ای کوچک در کائنات هستی، هر روز برایت اتفاق نمی افتد.
ژوکر گفت: همه چیز مو به مو طبق نقشه و برنامه، سازمان یافته، فکر شده به نظر می رسد. فکر می کنم ما پشت به چیزی ایستاده ایم که تصمیم می گیرد ما را برگرداند تا سمت تصویرمان آشکار شود، و یا ما را همان طور که هستیم بر جای می گذارد.