1. خانه
  2. /
  3. بلاگ
  4. /
  5. بررسی کتاب «مردی به نام اوه» اثر «فردریک بکمن»

بررسی کتاب «مردی به نام اوه» اثر «فردریک بکمن»

A Man Called Ove Analysis

رمان از همان ابتدا به شکل آشکار نشان می دهد که خاطرات، گریزناپذیر هستند و برای درک نوع شخصیت یک فرد، کاملا ضروری به شمار می آیند.

«فردریک بکمن» در سال 2009 وبلاگی را به وجود آورد که در آن، جزئیات اولیه برای خلق نخستین رمان خود، کتاب «مردی به نام اوه»، شکل گرفت. این داستان از «بکمن» بلافاصله به موفقیت دست یافت، به بیش از 25 زبان ترجمه، و در سال 2015 به فیلمی اقتباسی تبدیل شد. «بکمن» از آن زمان تا کنون چندین کتاب دیگر را خلق کرده، و به نوشتن در وبلاگ معروف خود ادامه داده است. 




«بکمن» در مصاحبه های خود گفته است که علاقه‌ای خاص به نوشتن درباره‌ی کاراکترهایی دارد که یا خیلی جوان هستند یا خیلی سالخورده. چندین اثر دیگر از این نویسنده‌ی سوئدی به روابط میان شخصیت های سالخورده و جوان می پردازد، از جمله کتاب «مادربزرگ سلام رساند و گفت متأسف است»، که ماجرای سفر دختری کم‌سن‌وسال پس از مرگ مادربزرگش را پی می گیرد. کتاب «مردی به نام اوه» نقاط مشترک زیادی با رمان های کلاسیکی دارد که پیامدهای رها نکردنِ خاطرات را مورد بررسی قرار می دهند، از جمله کتاب «دلبند» اثر «تونی موریسون». همچنین نمی توان از شباهت های میان کاراکتر «اوه» با «اِبِنزِر اسکروج» در کتاب «سرود کریسمس» اثر «چارلز دیکنز» چشم‌پوشی کرد.


از آن‌دست مردهاست که طوری با انگشت به آدم هایی که از سر و وضعشان خوشش نمی آید اشاره می کند که انگار آن ها دزد هستند و انگشت اشاره‌ی او، چراغ‌قوه‌ی پلیس است. مقابل پیشخان مغازه‌ای ایستاده که صاحبان اتومبیل های ژاپنی آنجا می آیند تا کابل های سفید بخرند. «اُوه» پیش از آن که جعبه‌ی سفیدِ نه‌چندان بزرگ و نه‌چندان کوچک را رو به فروشنده تکان دهد، مدتی طولانی زل می زند به چشم های او. با جدیت می پرسد: «که گفتی این یکی از اون اُپادهاست، آره؟» فروشنده که جوانی لاغرمردنی است، معذب به نظر می رسد. به وضوح در تلاش است خودش را کنترل کند که جعبه را از دست «اوه» نقاپد. «بله، دقیقا. آی‌پَد. میشه لطف کنید اینقدر تکونش ندید؟»—از کتاب «مردی به نام اوه» اثر «فردریک بکمن»




اندوه

وقتی «اوه» را برای اولین بار در رمان ملاقات می کنیم، او به خاطر خاطرات و اندوهِ ناشی از فقدان همسرش، «سونیا»، به فکر خودکشی است. «اوه» تلاش می کند از خاطرات همسرش به همان‌گونه‌ای استفاده کند که خود «سونیا» در زمان حیاتش انجام می داد: انگیزه دادن و الهام بخشیدن به او برای انجام کار درست؛ و اگرچه خاطرات «اوه» از «سونیا» قدرتمند هستند، اما توان کافی برای بیرون کشیدنِ او از دنیای اندوه را ندارند. 

رمان از همان ابتدا به شکل آشکار نشان می دهد که خاطرات، گریزناپذیر هستند و برای درک نوع شخصیت یک فرد، کاملا ضروری به شمار می آیند. تقریبا نیمی از کتاب از «فلش‌بک هایی» در مورد زندگی «اوه» شکل گرفته است: از دوران کودکی او تا روزی که رئیسش او را مجبور به استعفا کرد. این نوع از ساختاربندی روایت به مخاطبین فرصت می دهد  تا «اوه» را از طریق خاطراتش بشناسند، و نشان می دهد که او چگونه از خاطراتش استفاده می کند تا نوع جهان‌بینی خود را شکل دهد. 

به واسطه‌ی سایر خاطرات «اوه» (که بسیاری از آن ها کاملا غم‌انگیز هستند)، مخاطبین درمی یابند که او بی‌دلیل به فردی بداخلاق و بی‌حوصله تبدیل نشده است. «اوه» در اکثر اوقات بداخلاق است چون اندوه و خاطرات غم‌انگیز، او را رها نمی کند. اندوه و خشم با خاطرات «اوه» ترکیب می شود و به او اجازه نمی دهد از گذشته‌ی خود عبور کند و به فکر زندگی‌اش باشد. 

در رمان چندین بار گفته می شود که «اوه» مردی متعلق به زمانه‌ای دور در گذشته است. اگرچه او در قرن بیست و یکم زندگی می کند، اما از نظر ذهنی در دنیایی ساکن است که دیگر در واقعیت وجود ندارد—دنیایی که در آن، یک مرد فقط زمانی مرد است که بیرون از خانه کار کند، دنیایی که نقش های کاملا مشخص و متمایز برای زنان و مردان در آن وجود دارد، و آدم ها به جای استفاده از سیستم ها و دستگاه های خودکار، کارهایشان را خودشان انجام می دهند. 

از آنجایی که «اوه» محصور در خاطرات گذشته‌ی خود است، این خاطرات باعث می شوند احساسی از بیزاری و بیگانگی نسبت به همه‌ی افرادی در او شکل بگیرد که احساسی مشابه با او ندارند. اما رمان درنهایت، نشان می دهد که می توان از خاطرات گذشته برای خلق تغییراتی مثبت در دنیای پیرامون استفاده کرد.




نظم

«اوه» توجهی وسواس‌گونه به اجرای قواعد و برقراری احساسی از نظم دارد. رمان از طریق ارائه‌ی سه چارچوب و جهان‌بینی متمایز، راه های مختلفی را برای فکر کردن درباره‌ی قواعد و نظم به وجود می آورد: چارچوب و جهان‌بینی «اوه» که غیرمنعطف است و اغلب خودخواهانه به نظر می رسد؛ چارچوب های مورد استفاده توسط دولت و نهادهای بروکراتیک که به شکل مشابه انعطاف‌ناپذیر هستند اما اغلب در نقطه‌ی مقابل چارچوب «اوه» قرار می گیرند؛ و البته چارچوب و جهان‌بینی «سونیا» که منعطف و قابل تغییر است و بیش از هر چیز برای کمک به دیگران به کار گرفته می شود. 

«اوه» چارچوب هایی را ایجاد می کند که احساس امنیت و آرامش را برای او به همراه می آورد. او هر شب غذایی یکسان می خورد و روتینی روزانه را دنبال می کند که جایی را برای اشتباه، تأخیر، یا غافلگیری باقی نمی گذارد. 

راوی در بخشی از داستان می گوید که «اوه» زمانی توانست احساس حقیقیِ زندگی کردن را تجربه کند که با «سونیا» آشنا شد. اگرچه «سونیا» برای علاقه‌ی «اوه» به قواعد و نظم احترام قائل است، اما خودش عاشق چیزهایی است که در مسیری مشخص و از پیش تعیین شده حرکت نمی کنند. «سونیا» شیفته‌ی علوم انسانی است (و «اوه» از آن بیزار است چون پاسخ های قطعی و مشخص در آن وجود ندارد) و از رقصیدن لذت می برد (و «اوه» آن را «بی‌قاعده» و «سرگیجه‌آور» در نظر می گیرد). ورود «سونیا» به زندگی «اوه» به او نشان می دهد که اگرچه چارچوب و نظم می تواند احساس امنیت و آرامش را به همراه داشته باشد، اما زندگی در لحظه و بدون وسواس در مورد قواعد و چارچوب ها نیز مزیت های منحصربه‌فرد خود را دارد.


«اوه» نگاه تردیدآمیزی به جعبه می اندازد، انگار یک بسته‌ی به‌شدت مشکوک را توی دست گرفته باشد، بسته‌ای که شلوار ورزشی پوشیده و سوار بر اسکوتر، «اوه» را «هی، رفیق!» صدا زده و بعد سعی کرده ساعت مچی‌اش را به او قالب کند. «که اینطور. پس این یک کامپیوتره، هان؟» فروشنده با سر تأیید می کند. بعد درنگی می کند و فوری سرش را به علامت «نه» تکان می دهد. «بله... یا اینکه، چطور بگم، این یک آی‌پده. بعضی ها بهش میگن «تبلت» و بعضی ها میگن ابزار وبگردی. بستگی داره چطور نگاهش کنید.» «اوه» طوری به فروشنده نگاه می کند انگار او جمله ها را پس و پیش به زبان آورده. بعد دوباره جعبه را تکان می دهد.—از کتاب «مردی به نام اوه» اثر «فردریک بکمن»




خانواده

اگرچه رمان در ابتدا «اوه» را در قالب فردی کاملا منزوی به تصویر می کشد، خیلی زود مشخص می شود «اوه» مردی است که بزرگترین انگیزه‌اش در زندگی، عشقش به خانواده‌اش است. پس از مرگ «سونیا»، «اوه» مسیر زندگی خود را گم می کند و در تنهایی رنج می کشد، تا این که پس از مدتی، دوباره به اطرافیان خود اجازه می دهد وارد زندگی‌اش شوند، و خانواده‌ای جدید را برای خود به وجود می آورد. رمان «مردی به نام اوه» به این صورت، موضوعاتی همچون تأثیرات اطرافیان و پیامدهای تنهایی را مورد بررسی قرار می دهد. 

«اوه» در آغاز رمان، تقریبا عضوی از هیچ بخشی از اجتماع نیست، و تنهایی و انزوا او را تا آستانه‌ی نابودی پیش برده است. «اوه» به جای برگشتن به زندگی سابق خود (زمانی که هنوز «سونیا» را ملاقات نکرده بود، به تنهایی زندگی می کرد و تقریبا از زندگی‌اش رضایت داشت)، به خودکشی فکر می کند تا بتواند در زندگی پس از مرگ، دوباره در کنار «سونیا» باشد. این موضوع که تنهایی و انزوای «اوه» باعث می شود او به خودکشی فکر کند، نکته‌ای را برای مخاطبین آشکار می کند که خود «اوه» حاضر به پذیرش آن نیست: عشق به خانواده و اجتماع، عواملی ضروری برای خوشحالی و سلامتی «اوه» است. 






مقالات مرتبط با "بررسی کتاب «مردی به نام اوه» اثر «فردریک بکمن»"
آثار ناتمام نویسندگان بزرگ
آثار ناتمام نویسندگان بزرگ

در طول تاریخ ادبیات، نویسندگان برجسته‌ی زیادی بوده‌اند که نسخه های ناتمام آثارشان پس از مرگ آن ها پیدا و منتشر شده است.

نگاهی به کتاب «سه تفنگدار» اثر «الکساندر دوما»
نگاهی به کتاب «سه تفنگدار» اثر «الکساندر دوما»

رمان «سه تفنگدار» را می توان یکی از نخستین آثار در ژانری در نظر گرفت که تأثیرگذاری زیادی بر آثار پس از خود داشت.

برترین نویسندگان در ادبیات کانادا
برترین نویسندگان در ادبیات کانادا

در این مطلب به شکل خلاصه با برخی از بزرگترین نویسندگان کانادایی آشنا می شویم که آثارشان، گواهی بر قدرت و تأثیرگذاری «ادبیات کانادا» در سطح جهان بوده است.

نکاتی از کتاب «شرق بهشت» اثر «جان استاین‌بک»
نکاتی از کتاب «شرق بهشت» اثر «جان استاین‌بک»

کتاب «شرق بهشت»، نام و بخش عمده‌ی پیرنگ خود را از داستان «هابیل و قابیل» الهام گرفته است.

اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "بررسی کتاب «مردی به نام اوه» اثر «فردریک بکمن»" ثبت می‌کند